الف ـ برداشت عضو از كافر و پيوند آن به مسلمان - مرگ مغزی و پیوند اعضا از دیدگاه فقه و حقوق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مرگ مغزی و پیوند اعضا از دیدگاه فقه و حقوق - نسخه متنی

حسین حبیبی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ديگرى نيز متصور است كه به ترتيب به بحث درباره حكم هر يك از آن ها مى پردازيم:

الف ـ برداشت عضو از كافر و پيوند آن به مسلمان

كفار به سه دسته تقسيم مى شوند:

1 ـ آنان كه در پناه اسلام بوده و نسبت به احكام ذمه ملتزم هستند; ذمّه به معناى تأمين و پناه دادن است و عقد ذمه عبارت از قرارداد ويژه اى است كه ميان رهبر و امام مسلمين و يا نايب و جانشين او و فرد يا جماعتى از كفّار اهل كتاب منعقد مى گردد و طبق اين قرارداد حكومت و ملت اسلام در مقابل ماليات ويژه اى به نام جزيه كه كفّار طرف قرارداد به بيت المال مسلمين مى پردازند حفظ ذمه و حسن اداره آنان و حمايت از حقوق ايشان را بر عهده مى گيرند و اين ماليات نيز در عوض شركت نكردن آنان در دفاع و وارد نشدن در ارتش اسلامى است. از كفّار طرف قرارداد با عنوان كفّار ذمّى يا اهل ذمّه ياد مى شود. فقها معتقدند كه فقط با اهل كتاب و آنان كه شبهه كتاب آسمانى دارند مانند مجوسيان و زرتشتيان مى توان عقد ذمه برقرار كرد.(27) 2 ـ كفّار معاهدى كه با دولت اسلامى معاهده صلح موقت و آتش بس و پيمان دارند و به معاهده و پيمان خود ملتزم هستند. اين كفّار كفّار هُدنى يا اهل دارالهدنه نام دارند. هُدنه همان مصالحه و صلح موقت و آتش بس با كفار است و عقد هدنه نيزمانند عقد ذمه بايد توسط امام مسلمين و يا نايب او بسته شود.(28) 3 ـ كفّار حربى كه حرب به معنى جنگ است امّا معناى كافر حربى در اصطلاح فقها اين نيست كه كسى رسماً با مسلمانان اعلان جنگ كرده باشد بلكه كافر حربى به تمامى كفار و غيرمسلمانان جهان اطلاق مى شود كه كتاب آسمانى و يا شبهه كتاب آسمانى ندارند و بت پرست و ملحد هستند و يا كتاب آسمانى و يا شبهه كتاب آسمانى دارند لكن قرارداد ذمّه يا هُدنه با مسلمانان ندارند و در پناه اسلام نبوده و عهد و پيمانى با حكومت اسلام نبسته اند و يا با نقض قرارداد و شرايط ذمه و يا عدم پذيرش آن عهدشكنى كرده اند.(29) كفّار حربى همان طور كه زنده آن ها احترامى ندارد به خصوص اگر در حال جنگ با مسلمانان باشند مرده آنان نيز احترام ندارد و لذا تشريح اجساد و قطع اعضاى بدن آن ها به منظور پيوند به بيماران مسلمان به اتفاق فقهاى اماميه و غيراماميه جايز است. امّا در مورد كفّار ذمّى و كفّار معاهد كه طبق شرايط مندرج در قرارداد ذمّه و قرارداد هدنه از نظر جان و مال و ناموس مورد احترام هستند و كسى حق تجاوز و تعدّى به آنان را ندارد اين سؤال مطرح است كه آيا پس از مرگ بدن آنان نيز مانند بدن مسلمانان مورد احترام است؟ پس از فحص و جست وجو در آيات و روايات دليلى بر وجوب احترام بدن اين كفّار پس از مرگ نيافتيم بلكه انجام برخى از مراسم اسلامى كه نشانه احترام به مرده مسلمان است نسبت به آنان حرام است زيرا هر يك از غسل كفن و نماز ميت در زمره عبادات و توقيفى هستند و انجام اين امور در مورد كفّار نيازمند ورود نصّى از جانب شارع مقدس است و چنين نصّى در انجام اين مراسم در مورد ايشان به ما نرسيده است. پس انجام اين امور در مورد آن ها بدعت و حرام است.(30) علامه حلّى در اين زمينه مى فرمايد: علماى اماميه برآن اند كه غسل مسلمانان به دليل امر شرعى واجب است

/ 180