گفتار سوم: مرگ انسان و مرگ اعضا - مرگ مغزی و پیوند اعضا از دیدگاه فقه و حقوق نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
وقتى انسان كاملاً به خواب رود فاقد حركت و شعور خواهد بود. مرحله سوم: حيات عضوى است كه همان باقى ماندن حيات در بعضى از اعضاى بدن پس از مرگ انسان است و آن زمانى است كه مراكز عالى مغز از بين رفته است گرچه قلب با كمك وسايل فنى پزشكى به كار خود ادامه مى دهد. كلمه حيات در اين جا بر انسان اطلاق نمى شود بلكه بر آن اعضايى از بدن كه هنوز زنده هستند مثل قلب كبد كليه ها و ساير اعضا جز مغز اطلاق مى شود. حيات عضوى مدت محدودى دارد كه بيش از دو هفته ادامه نخواهد يافت. در طول اين مدت اعضاى مذكور به همان نحوى كه خود شخص تغذيه مى شد تغذيه مى شوند و اين مقدار از حيات براى موفقيت آميز بودن پيوند عضو ضرورت دارد. مرحله چهارم: حيات بافتى (Tisscoe's Life) است كه در سلول هاى بدن انسان موجود است. مرحله پنجم: حيات سلولى (Cellula Life) است كه در آزمايشگاه ها يك سلول يا بيش تر را در ظروف شيشه اى نگه مى دارند و با مايعات معينى اين سلول يا سلول ها را تغذيه مى كنند. معمولاً نگه دارى آن ها به منظور انجام تحقيقات آزمايشگاهى صورت مى گيرد. اين مراحل با يك سلول كه همان تخمك بارور شده است آغاز مى شود سپس با تقسيم و تكثير آن سلول حيات بافتى به وجود مى آيد. سپس بسيارى از اعضاى بدن مانند قلب شكل مى گيرد و حيات عضوى ايجاد مى شود و اين حيات تا قبل از زمان دميده شدن روح است. پس از آن جنين بر حسب زمان خواب و بيداريش از حيات جسدى و حيات انسانى برخوردار مى شود. برعكس زمانى كه انسان مى ميرد ابتدا از حيات انسانيِ در حال بيدارى محروم مى شود پس از آن حيات جسدى پايان مى يابد و سپس حيات عضوى و بافتى و در نهايت نيز سلول ها مى ميرند.
گفتار سوم: مرگ انسان و مرگ اعضا
از آن چه گذشت روشن شد كه پس از مرگ انسان مراتبى از حيات به نام حيات عضوى در اعضاى بدن او باقى مى ماند كه به تدريج زايل مى گردد و با محروميت از اكسيژن مدت بقاى حيات اعضا مختلف است. پزشكان نهايت كوشش خود را به كار مى گيرند تا اين اعضا بيش ترين زمان ممكن زنده بمانند و با فراهم شدن مقدمات عمل پيوند عضو با موفقيت انجام شود و گيرنده عضو بتواند سلامت خود را بازيابد; يا اين كه حتى بتوان با