گفتار سوم: ملاك جواز برداشت عضو از مرده مسلمان
برخى از كسانى كه برداشت عضو از مردگان مسلمان را به منظور پيوند به بيماران نيازمند جايز مى دانند مى گويند: تنها در صورتى برداشت عضو جايز است كه بدانيم قطع عضو موجود و پيوند در ادامه زندگانى و حفظ جان بيمار مسلمان گيرنده ٌعضو دخالت مسلم دارد.(56) برخى ديگر در صورتى قطع عضو و تشريح را جايز مى دانند كه ظن غالب به مؤثر بودن قطع عضو و تشريح وجود داشته باشد.(57) امّا حق اين است كه ظن و گمان عقلايى به موفقيت آميز بودن برداشت و كاشت عضو پيوندى در نجات جان بيمار براى جواز برداشت عضو از بدن مردگان مسلمان كفايت مى كند زيرا محتمل )يعنى مدخليت قطع عضو مرده مسلمان در حفظ جان مسلمانى ديگر( به دليل برخوردارى از اهميتى خاص بر حرمت فعلى قطع عضو مرده مسلمان مقدم مى گردد والاّ اگر ظن و گمان عقلايى كفايت نكند در بسيارى از اوقات انسان دچار ترك حفظ حيات و جان مسلمانان مى شود; به همين خاطر اهميت حفظ جان مسلمان قطع عضوى را تجويز مى كند كه دخيل بودن آن مظنون است. مؤيد اين مطلب هم خبر وهب بن وهب است كه در آن ترس از هلاكت و نابودى مادر را براى جواز قطعه قطعه كردن جنين مرده در رحم مادر كافى دانسته است زيرا در روايت نيامده كه قطعه قطعه كردن در صورتى جايز است كه از باقى ماندن جنين مرده در رحم مادر علم به هلاكت مادر حاصل شود بلكه به ترس عقلايى اكتفا شده و دستور قطعه قطعه كردن جنين مرده داده شده است.(58)(1)بقره (2) آيه169.(2)مائده (5) آيه5.(3)عبدالرحمن اسماعيل مقاله (عمليات نقل الاعضاء تثير جدلاً فى مصر بين علماء الدين والطب والقانون) مجله العالم شماره 488.(4)بقره (2) آيه 188.(5)ابن قدامه المغنى ج4 ص304.(6)علامه حلّى