مرگ مغزی و پیوند اعضا از دیدگاه فقه و حقوق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مرگ مغزی و پیوند اعضا از دیدگاه فقه و حقوق - نسخه متنی

حسین حبیبی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يعنى از دهان و مُنخرين (بينى) خاتمه مى يابد.(16) گرچه پزشكان مسلمان در علم الامراض و داروسازى و كشف اثر داروها بسيار از زمان خود پيشى گرفتند و آثار با ارزشى چون الحاوى قانون و ذخيره خوارزمشاهى را از خود به يادگار گذاشتند لكن بايد توجه داشت كه مبانى پزشكى آن روزگار با امروزه بسيار متفاوت و بلكه متناقض است. نظريه اخلاط چهارگانه بقراط پايه و اساس پزشكى آن روز بود در حالى كه در زمان حاضر بطلان اين نظريه به اثبات رسيده و جايگاهى ندارد. با شروع رنسانس و تأسيس دانشگاه ها در اروپا فعاليت هاى گروه هاى علمى به قصد گردآورى و استفاده از گنجينه دانش يونان و محققان اسلامى آغاز شد.

مطالعه و تحصيل آثار بقراط جالينوس و ابن سينا براى دانشجويان پزشكى به عنوان ضرورت و معيار مورد توجه قرار گرفت.(17) اساتيد و دانشجويان به كمك ابزارهاى جديد مبانى پزشكى باستان را نقادانه مورد مطالعه قرار دادند. آلبرتوس مگنوس آلمانى ( 1206 ـ 1280م.) كه پيرو ارسطو بود و رسالت ويژه خود را هم آهنگ ساختن تعاليم ارسطو و آموزش كليسا مى دانست هنگامى كه در نوشته هاى ارسطو احكامى را يافت كه با مشاهدات شخصى خودش مطابقت نداشت مخالفت خود را با آن احكام بيان كرد; به عنوان مثال ارسطو گفته بود قلب جايگاه روح است امّا آلبرتوس اين مقام را به مغز نسبت داد.(18) ويليام هاروى ( 1578 ـ 1657م.) نيز به تحقيق درباره گفته استادان خود پرداخت. استادان به وى گفته بودند كه در بدن دو نوع خون وجود دارد: يكى خونى است كه از كبد مى آيد و غذاى مورد احتياج بدن را فراهم مى سازد و حامل ارواح حيوانى است و ديگرى خون قلب است كه به سرعت مى تپد و گرما و انرژى بدن را تأمين مى كند و حامل ارواح حياتى است. هاروى با كمك ذره بين و مطالعه قلب حيوانات دريافت كه تنها يك نوع خون وجود دارد كه در سرتاسر بدن تلمبه مى شود.(19) سپس وى به شرح قلب به عنوان تلمبه و گردش مداوم خون در سيستم بسته رگ هاى سرتاسر بدن پرداخت و متذكر شد: قلب در كندترين مرحله كه در حال استراحت است لبريز از خون مى شود. خون ابتدا وارد دهليزها شده و سپس قلب منقبض مى شود و خون را به بطن مى فرستد. كار اصلى قلب انقباض بطن ها است كه طى آن خون موجود در بطن ها با فشار به طرف سياه رگ ريوى كه شبيه سرخ رگ است و آئورت (سياه رگ) مى رود. وى با بسط نظر اساسى خود نشان داد كه خون با گذر از شش ها از بطن راست به دهليز چپ در جريان است و از دهليز چپ با عبور از سرخ رگ ها به حفره وريدى و دهليز راست مى رود و از طريق سياه رگ ها باز مى گردد لكن هاروى بدون ميكروسكوپ نتوانست مويرگ ها را ببيند و ارتباط بين سرخرگ ها و سياه رگ ها را به اثبات رساند.(20) ريچارد لاور ( 1631 ـ 1691م.) كه كارِ هاروى را بر روى خون دنبال كرده بود نشان داد كه با قطع اعصاب قلب ضربان آن متوقف مى شود. وى مجدداً اثبات كرد كه قلب صرفاً يك تلمبه است. كشف سيستم گردش خون موجب ايجاد نظريه تزريق خون به عنوان راهى براى درمان بيمارى هاى لاعلاج شد. لاور با مطالعه بر روى تغييرات خون هنگام عبور از شش ها اثبات كرد كه خون پس از مصرف ذخيره هواى تازه با رنگى تيره وارد شش ها مى شود و با رنگ قرمز روشن از شش ها خارج مى گردد. اگر هوا قطع شود

/ 180