مرگ مغزی و پیوند اعضا از دیدگاه فقه و حقوق نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
فاقد تنفس و پاسخ به تحريكات متفاوت نورى و فيزيكى مى باشند; در اين گونه موارد احتمال بازگشت فعاليت هاى مورد اشاره مطلقاً وجود نداشته بيمار داراى ضربان خودكار قلب بوده كه ادامه اين ضربان هم موقتى و تنها به كمك دستگاه تنفس مصنوعى به مدت چند ساعت و حداكثر چند روز مقدور مى باشد. اين وضعيت در اصطلاح پزشكى مرگ مغزى ناميده مى شود. از طرفى نجات جان عده ديگرى از بيماران منوط به استفاده از اعضاى مبتلايان به مرگ مغزى است. با عنايت به اين كه اين اشخاص فاقد تنفس شعور احساس و حركت ارادى هستند و هيچ گاه حيات خود را باز نمى يابند مستدعى است ارشاد فرماييد (لطفاً با اشاره اجمالى به دليل):1 ـ آيا در صورت احراز شرايط فوق مى توان از اعضاى مبتلايان به مرگ مغزى براى نجات جان بيماران ديگر استفاده كرد؟ اگر مرگ مغزى مسلمان به نحوى كه در سؤال ذكر شده محرز گردد (هرچند احرازش به نظر عده اى از دانشمندان مشكل است) يعنى حركت قلب او مانند حركت حيوان بعد از ذبح و سر بريدن يا حركت جنين مرده بعد از خروج از رحم باشد قطع اعضاى او براى پيوند فى حدّ نفسه با توجه به مسئله اذن اوليا و وصيت جايز مى باشد; چون نه براى او ضررى دارد و نه خلاف احترام است و با توقف نجات جان ديگرى و انحصار طريق بر پزشك معالج از باب وجوب معالجه لازم و واجب مى باشد.2 ـ آيا صرف ضرورت نجات جان مسلمانان نيازمند پيوند عضو براى جواز قطع عضو كافى است يا اذن قبلى و وصيت صاحب عضو نيز لازم است؟ با ضرورت نجات اجازه بر اوليا به خاطر وجوبى كه متعلّق به پزشك شده لازم است و با امتناع مى توان او را از باب امر به معروف الزام نمود و احوط الزام حاكم است و با عدم امكان الزام حق اذن ساقط مى گردد; مانند سقوط حق آن ها با امتناع در بقيه امور مربوط به تجهيز ميّت بلكه ظاهراً به محض امتناع آن ها از اذن حقّشان ساقط مى گردد و امّا با عدم ضرورت به علاوه از اذن وصيت خود موصى نيز على الاحوط لازم است و اباى ورثه از اذن هم سبب سقوط حق آن ها نمى گردد; چون اذن بر آن ها على الفرض غيرواجب است.3 ـ آيا اطرافيان ميّت مى توانند پس از مرگ چنين اجازه اى بدهند؟ آرى مى توانند; چون نه ضررى براى ميّت دارد و نه خلاف احترام است.4 ـ آيا انسان مى تواند در زمان حيات خود با امضاى كارتى رضايت خود را براى برداشت اعضاى بدنش در صورت عارضه مرگ مغزى جهت پيوند به انسان هاى مسلمان نيازمند اعلام نمايد؟ آرى مى تواند; چون وصيت به امرى است كه جايز مى باشد و شايد بلكه ظاهراً با فرض وصيت نيازى به اجازه ورثه نباشد هر چند احوط است.5 ـ آيا در موارد جواز قطع اعضا ديه ثابت است يا ساقط مى شود؟ ديه ثابت است و باب باب ضمان است لكن مقدار مال الضمانه در شرع معين شده و در اختيار عرف و عقلا قرار نگرفته و ناگفته نماند كه ديه قتل و يا قطع اعضاى حيّ هم از باب ضمان به معيّن است لكن بين دو قسم ديه ـ ديه غيرميّت و ميّت ـ تفاوت در مقدار وجود دارد.6 ـ در صورت ثبوت ديه پرداخت آن برعهده