مرگ مغزی و پیوند اعضا از دیدگاه فقه و حقوق نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
تفكر مى كنند. از اين آيه شريفه استفاده مى شود خواب چهره كم رنگى از مرگ است زيرا رابطه روح و جسم در هنگام خواب به حداقل مى رسد و بسيارى از پيوندهاى روح و جسم قطع مى شود. دانشمندان درباره اين كه حقيقت خواب چيست و چه مى شود كه انسان به خواب مى رود نظريات مختلفى ارائه كرده اند: برخى خواب را نتيجه انتقال قسمت عمده خون از مغز به ساير قسمت هاى بدن مى دانند و به اين ترتيب براى آن علل فيزيكى قائل اند. برخى ديگر عقيده دارند فعاليت هاى زياد جسمانى سبب جمع شدن مواد سمى مخصوصى در بدن مى شود و همين امر روى سيستم سلسله اعصاب اثر مى گذارد و حالت خواب به انسان دست مى دهد و اين حالت ادامه دارد تا اين سموم تجزيه و جذب بدن گردد. به اين ترتيب عامل شيميايى براى آن قائل شده اند. عده اى ديگر از دانشمندان خواب را بر اثر يك عامل عصبى مى دانند و مى گويند: دستگاه فعال عصبى مخصوصى كه در درون مغز انسان است و مبدأ حركات مستمر اعضا مى باشد بر اثر خستگى زياد از كار مى افتد و خاموش مى شود. ولى هيچ يك از اين نظريات نتوانسته است پاسخ قانع كننده اى به مسئله خواب بدهد گرچه تأثير عوامل فوق را به طور اجمال نمى توان انكار كرد. اما قرآن كريم در آيه فوق دقيق ترين تفسير را براى مسئله خواب بيان كرده و خواب را پيش از آن كه يك پديده مادى و جسمانى بداند يك پديده روحانى مى شمارد و مى گويد: خواب نوعى قبض روح و جدايى روح از بدن است اما نه جدايى كامل. به اين ترتيب هنگام خواب به فرمان خداوند پرتو روح از بدن برچيده مى شود و جز شعاع كم رنگى از آن بر بدن نمى تابد دستگاه درك و شعور از كار مى افتد و انسان از حس و حركت باز مى ماند هر چند قسمتى از فعاليت هايى كه براى ادامه حيات او ضرورت دارد مانند ضربان قلب گردش خون فعاليت دستگاه تنفس و تغذيه ادامه مى يابد. هم چنين از اين آيه شريفه استفاده مى شود كه انسان تركيبى از روح و بدن است و روح گوهرى است كه ملاك شخصيت واقعى انسان است.جاودانگى انسان به واسطه جاودانگى او است و ارتباط آن با بدن مايه حيات بدن است از نظر مقام و مرتبه وجودى روح در افقى مافوق افق ماده قرار گرفته است. روح هرچند محصول تكامل جوهرى طبيعت است اما طبيعت وقتى در اثر تكامل جوهرى به روح تبديل مى شود افق وجوديش و مقام و مرتبه واقعيش عوض مى شود و در سطح بالاترى قرار مى گيرد; يعنى از جنس عالمى ديگر مى شود كه عالم ماوراى طبيعت است و خداوند به هنگام مرگ رابطه روح و بدن را قطع مى كند و روح را به نشئه اى كه از سنخ و نشئه روح است منتقل مى سازد; به تعبير ديگر در هنگام مرگ