مرگ مغزی و پیوند اعضا از دیدگاه فقه و حقوق نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
چرا كه هر دو گروه بر صدق تعريف مرگ درباره اشخاصى كه به مرگ طبيعى مى ميرند اتفاق نظر دارند تنها مواردى محل اختلاف است كه پزشكان تلاش مى كنند با كمك وسايل جديد پزشكى بيمار را زنده نگه دارند و چنين بيمارى كه تحت مراقبت وسايل پيشرفته پزشكى قرار مى گيرد يا دستگاه تنفسى و ضربان قلب او به حالت عادى و طبيعى خود باز مى گردد كه در اين صورت به جهت برگشت سلامتى و رفع خطر دستگاه ها را از شخص جدا مى كنند و شخص به زندگى عادى خود ادامه مى دهد و يا دستگاه تنفسى و قلب او كاملاً متوقف مى شوند و حتى با كمك دستگاه هاى جديد پزشكى نيز وظيفه خود را انجام نمى دهند كه در اين صورت نيز پزشك مرگ مغزى و قلبى بيمار را اعلام مى كند. صورت سوم آن است كه علايم مرگ مغزى مثل اغماى كامل و نداشتن امواج مغزى ظاهر مى شود و به رغم مرگ مغزى به كمك دستگاه هاى فنى پزشكى ضربان قلب و تنفس ادامه مى يابد شكى نيست كه به مجرد جدا كردن دست گاه هاى مذكور از بيمار قلب و دستگاه تنفسى او نيز به طور كامل متوقف مى شود زيرا ضربان قلب و تنفس در اين حالت مصنوعى هستند نه طبيعى. اين صورت محلّ اصلى نزاع بين فقها و پزشكان است كه براى روشن شدن حكم آن بايد درباره معيار تشخيص مرگ از نظر فقها و پزشكان معاصر بحث كنيم.