مرگ مغزی و پیوند اعضا از دیدگاه فقه و حقوق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مرگ مغزی و پیوند اعضا از دیدگاه فقه و حقوق - نسخه متنی

حسین حبیبی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مركز فعاليت حياتى و مغز تنها خنك كننده خون است.(4) بقراط حكيم ( 460 ـ 377 قبل از ميلاد) پدر علم پزشكى و بزرگ ترين عضو مكتب فردگراى پزشكى يونان نيز نظريه اخلاط چهارگانه خود را ارائه كرد. اين نظريه در اساس همانند نظريه انباذقلس مى باشد كه اصلاحات و تغييراتى توسط بقراط در آن صورت گرفته است. نظريه عناصر و كيفيات چهارگانه كه توسط انباذقلس به عنوان تبيين بنيادى روابط ساختارى و كاركردى جهان مادى تشريع شد مورد قبول بقراط قرار گرفت و توسط وى نظريه تناسب اخلاط كه به شرايط سلامت و بيمارى بستگى داشت در مورد جهان زنده تعميم داده شد و به صورت نظريه اخلاطى بيمارى در نوشته هاى بقراط شكل گرفت. طبق نظريه اخلاطى بقراط تصور مى شد كه عدم تناسب اخلاط چهارگانه باعث به وجود آمدن بيمارى و خصوصيات دموى سودايى بلغمى و صفراوى در فرد مى شود. نظريه اخلاطى بيمارى بقراط تا قرن نوزدهم ميلادى پا برجا ماند.(5) ارسطو ( 382 ـ 322 قبل از ميلاد) آثار محققان متقدم يونانى را درباره رگ ها خلاصه كرد و اصلاحات شخصى خود را نيز بر آن ها افزود. او تشخيص داد قلب اندام مركزى كنترل جريان خون و جايگاه فعاليت حياتى است. طبق نظر ارسطو شش ها نفس يا ارواح را به ارمغان مى آورند و ضربان نتيجه روند به جوش آمدن در قلب است و زمانى اين امر رخ مى دهد كه خون و نفس با هم تركيب مى شوند.(6) ارسيسطراس (304 قبل از ميلاد) از پيروان ارسطو(7) دريچه هاى سينى سه لختى و دو لختى قلب را مشاهده كرد. او معتقد بود وقتى كه خون به سرخ رگ ها مى رسد با هوا يا نفسى كه از طريق بدن تلمبه شده تعويض مى شود در نتيجه تمامى اندام ها نَفْس حيات بخش را دريافت مى دارند.(8) وى بين انواع ارواح كه كاركردهاى بدن را تحت كنترل دارند فرق قائل شد. او فكر مى كرد شبكه رگ ها حامل ارواح حياتى و سلسله اعصاب ناقل ارواح حيوانى است.(9) جالينوس با فلسفه هاى افلاطونى ارسطويى رواقى و اپيكورى آشنا شد سپس به مطالعه علم پزشكى پرداخت و براى كسب علم پزشكى و فلسفه به مراكز علمى عصر در يونان فينيقيه فلسطين كرت قبرس و سرانجام اسكندريه وارد شد و زمانى كه آموزش او در سال 158 ميلادى كامل گرديد

/ 180