اندرز و سوگند دادن مهين بانو شيرين را - خسرو و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خسرو و شیرین - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اندرز و سوگند دادن مهين بانو شيرين را





  • به مردى هر يكى اسفنديارى
    به چوگان خود چنان چالاك بودند
    خدنگ تركش اندر سرو بستند
    همه برقع فرو هشتند بر ماه
    برون شد حاجب شه بارشان داد
    نوازش كرد شيرين را و برخاست
    چه ديد؟ الحق بتانى شوخ و دلبند
    وز آن غافل كه زور و زهره دارند
    ز بهر عرض آن مشكين نقابان
    چو در بازى گه ميدان رسيدند
    روان شد هر مهى چون آفتابى
    چو خسرو ديد كه آن مرغان دمساز
    به شيرين گفت هين تا رخش تازيم
    ملك را گوى در چوگان فكندند
    ز چوگان گشته بي دستان همه راه
    بهر گوئى كه بردى باد را بيد
    ز يكسو ماه بود و اخترانش
    گوزن و شير بازى مي نمودند
    گهى خورشيد بردى گوى و گه ماه چو كام از گوى و چوگان برگرفتند
    چو كام از گوى و چوگان برگرفتند



  • به تير انداختن رستم سوارى
    كه گوى از چنبر گردون ربودند
    چو سروى بر خدنگ زين نشستند
    روان گشتند سوى خدمت شاه
    شه آنكاره دل در كارشان داد
    نشاندش پيش خود بر جانب راست
    سرائى پر شكر شهرى پر از قند
    به ميدان از سوارى بهره دارند
    به نزهت سوى ميدان شد شتابان
    پريرويان ز شادى مي پريدند
    پديد آمد ز هر كبكى عقابى
    چمن را فاختند و صيد را باز
    بر اين پهنه زمانى گوى بازيم
    شگرفان شور در ميدان فكندند
    زمين زان بيد صندل سوده بر ماه
    شكستى در گريبان گوى خورشيد
    ز ديگر سو شه و فرمانبرانش
    تذرو و باز غارت مي ربودند
    گهى شيرين گرو دادى و گه شاه طوافى گرد ميدان در گرفتند
    طوافى گرد ميدان در گرفتند


/ 380