سخنى چند در عشق - خسرو و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خسرو و شیرین - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنى چند در عشق





  • گر آتش در زمين منفذ نيابد
    و گر آبى بماند در هوا دير
    طبايع جز كشش كارى ندانند
    گر انديشه كنى از راه بينش
    گر از عشق آسمان آزاد بودى
    چو من بي عشق خود را جان نديدم
    ز عشق آفاق را پردود كردم
    كمر بستم به عشق اين داستان را
    مبادا بهره مند از وى خسيسى ز من نيك آمد اين اربد نويسند
    ز من نيك آمد اين اربد نويسند



  • زمين بشكافد و بالا شتابد
    به ميل طبع هم راجع شود زير
    حكيمان اين كشش را عشق خوانند
    به عشق است ايستاده آفرينش
    كجا هرگز زمين آباد بودى
    دلى بفروختم جانى خريدم
    خرد را ديده خواب آلود كردم
    صلاى عشق در دادم جهان را
    به جز خوشخوانى و زيبانويسى به مزد من گناه خود نويسند
    به مزد من گناه خود نويسند


/ 380