زفاف خسرو و شيرين - خسرو و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خسرو و شیرین - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زفاف خسرو و شيرين





  • سعادت چون گلى پرورد خواهد
    نخست اقبال بردوزد كلاهى
    ز دريا در برآورد مرد غواص
    چو شيرين گشت شيرين تر ز جلاب
    بخور كاين جام شيرين نوش بادت
    به خلوت بر زبان نيكنامى
    كه جام باده در باقى كن امشب
    مشو شيرين پرست ار مى پرستى
    چو مستى مرد را بر سر زند دود
    دگر چون بر مرادش دست باشد
    اگر بالاى صد بكرى برد مست
    بسا مستا كه قفل خويش بگشاد
    خوش آمد اين سخن شاه عجم را
    وليكن بود روز باده خوردن
    نواى باربد لحن نكيسا
    گهى گفتى به ساقى نغمه رود
    گهى با باربد گفتى مى از جام
    ملك بر ياد شيرين تلخ باده
    به شادى هر زمان مي خورد كاسى چو آمد وقت آن كاسوده و شاد
    چو آمد وقت آن كاسوده و شاد



  • به بار آيد پس آنگه مرد خواهد
    پس آنگاهى نهد بر فرق شاهى
    به كم مدت شود بر تاجها خاص
    صلا در داد خسرو را كه درياب
    بجز شيرين همه فرموش بادت
    فرستادش به هشيارى پيامى
    مرا هم باده هم ساقى كن امشب
    كه نتوان كرد با يك دل دو مستى
    كبابش خواه تر خواهى نمكسود
    بگويد مست بودم مست باشد
    به هشيارى هشياران كشد دست
    به هشيارى ز دزدان كرد فرياد
    بگفتا هست فرمان آن صنم را
    جگرخوارى نمي شايست كردن
    جبين زهره را كرده زمين سا
    بده جامى كه باد اين عيش بدرود
    بزن كامسال نيكت باد فرجام
    لبالب كرده و بر لب نهاده
    بدينسان تا ز شب بگذشت پاسى شود سوى عروس خويش داماد
    شود سوى عروس خويش داماد


/ 380