سرود گفتن باربد از زبان خسرو - خسرو و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خسرو و شیرین - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سرود گفتن باربد از زبان خسرو





  • به طاق آن دو ابروى خميده
    بدان مژگان كه چون بر هم زند نيش
    به چشمش كز عتابم كرد رنجور
    بدان عارض كز او چشم آب گيرد
    بدان گيسو كه قلعه اش را كمند است
    به مارافسائى آن طره و دوش
    بدان نرگس كه از نرگس گرو برد
    بدان سى و دو دانه لولو تر
    به سحر آن دو بادام كمربند
    به چاه آن زنخ بر چشمه ماه
    به طوق غبغبش گوئى كه آبى
    بدان سيمين دو نار نرگس افروز
    به فندق هاى سيمينش ده انگشت
    بدان ساعد كه از بس رونق و آب
    بدان نازك ميان شوشه اندام
    به سيمين ساق او گفتن نيارم
    به خاكپاى او كز ديده بيش است
    كه گر دستم دهد كارم به دستش ز دستم نگذرد تا زنده باشم
    ز دستم نگذرد تا زنده باشم



  • مالى زان دو طغرا بر كشيده
    كند زخمش دل هاروت را ريش
    به چشمك كردنش كز در مشو دور
    ز ترى نكته بر مهتاب گيرد
    چو سرو قامتش بالا بلند است
    به چنبر بازى آن حلقه و گوش
    بدان سنبل كه سنبل پيش او مرد
    كه دارد قفلى از ياقوت بر در
    به لطف آن دو عناب شكر خند
    كه دل را آب از آن چشمه است و آن چاه
    معلق گشته است از آفتابى
    كه گردى بستد از نارنج نوروز
    كه قاقم را ز رشك خويشتن كشت
    چو سيمين تخته شد بر تخت سيماب
    وليكن شوشه اى از نقره خام
    كه گر گويم به شب خفتن نيارم
    به دو سوگند من بر جاى خويش است
    ميان جان كنم جاى نشستش جهان را شاه و او را بنده باشم
    جهان را شاه و او را بنده باشم


/ 380