رفتن خسرو سوى قصر شيرين به بهانه شكار - خسرو و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خسرو و شیرین - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رفتن خسرو سوى قصر شيرين به بهانه شكار





  • كنيز كاردان بيرون شد از در
    همه ترتيب كرد آيين زربفت
    رخ شيرين ز خجلت گشته پر خوى
    چو از نزل زرافشانى بپرداخت
    بدست چاشنى گيرى چو مهتاب
    پس آنگه ماه را پيرايه بر بست
    فرو پوشيد گلنارى پرندى
    كمندى حلقه وار افكنده بر دوش
    حمايل پيكرى از زر كانى
    سر آغوشى بر آموده به گوهر
    سيه شعرى چو زلف عنبرافشان
    بدين طاوس كردارى همائى
    نشاط دلبرى در سر گرفته
    سوى ديوار قصر آمد خرامان
    گشاد از گوش گوهركش بسى لعل همان صد دانه مرواريد خوشاب
    همان صد دانه مرواريد خوشاب



  • برون برد آنچه فرمود آن سمنبر
    فرود آورد خسرو را و خود رفت
    كه نزل شاه چون سازد پياپى
    ز جلاب و شكر نزلى دگر ساخت
    فرستادش ز شربت هاى جلاب
    نقاب آفتاب از سايه بر بست
    بر او هر شاخ گيسو چون كمندى
    زهر حلقه جهانى حلقه در گوش
    كشيده بر پرندى ارغوانى
    به رسم چينيان افكنده بر سر
    فرود آويخت بر ماه درفشان
    روان شد چون تذروى در هوائى
    نيازى ديده نازى در گرفته
    زمين بوسيد شه را چون غلامان
    سم شبديز را كرد آتشين نعل به فرق افشان خسرو كرد پرتاب
    به فرق افشان خسرو كرد پرتاب


/ 380