نشستن شيرين به پادشاهى بر جاى مهين بانو - خسرو و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خسرو و شیرین - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نشستن شيرين به پادشاهى بر جاى مهين بانو





  • چون بر شيرين مقرر گشت شاهى
    به انصافش رعيت شاد گشتند
    ز مظلومان عالم جور برداشت
    زهر دروازه اى برداشت باجى
    مسلم كرد شهر و روستا را
    ز عدلش باز با تيهو شده خويش
    رعيت هر چه بود از دور و پيوند
    فراخى در جهان چندان ار كرد
    نيت چون نيك باشد پادشا را
    درخت بد نيت خوشيده شاخست
    فراخيها و تنگي هاى اطراف
    ز چشم پادشاه افتاد رائى
    چو شيرين از شهنشه بى خبر بود
    اگر چه دولت كيخسروى داشت
    خبر پرسيد از هر كاروانى
    چو آگه شد كه شاه مشترى بخت
    ز گنج افشانى و گوهر نارى
    وليك از كار مريم تنگدل بود
    ملك را داده بد در روم سوگند چو شيرين از چنين تلخى خبر يافت
    چو شيرين از چنين تلخى خبر يافت



  • فروغ ملك بر مه شد ز ماهى
    همه زندانيان آزاد گشتند
    همه آيين جور از دور برداشت
    نجست از هيچ دهقانى خراجى
    كه بهتر داشت از دنيا دعا را
    به يك جا آب خورده گرگ با ميش
    بدين و داد او خوردند سوگند
    كه يك دانه غله صد بيشتر كرد
    گهر خيزد به جاى گل گيا را
    شه نيكو نيت را پى فراخست
    ز راى پادشاه خود زند لاف
    كه بد رائى كند در پادشائى
    در آن شاهى دلش زير و زبر بود
    چو مدهوشان سر صحرا روى داشت
    مگر كارندش از خسرو نشانى
    رسانيد از زمين بر آسمان تخت
    بجاى آورد رسم دوستدارى
    كه مريم در تعصب سنگدل بود
    كه با كس در نسازد مهر و پيوند نفس را زين حكايت تلخ تر يافت
    نفس را زين حكايت تلخ تر يافت


/ 380