نشستن شيرين به پادشاهى بر جاى مهين بانو - خسرو و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خسرو و شیرین - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نشستن شيرين به پادشاهى بر جاى مهين بانو





  • ز دل كورى به كار دل فرو ماند
    در آن يكسال كو فرماندهى كرد
    دلش چون چشم شوخش خفتگى داشت
    همى ترسيد كز شوريده رائى
    جز آن چاره نديد آن سرو چالاك
    كند تنها روى در كار خسرو
    نبود از راى سستش پاى بر جاى
    به مولائى سپرد آن پادشاهى
    به گلگون رونده رخت بر بست
    وزان خوبان چو در ره پاى بفشرد
    كه در هر جاى با او يار بودند
    بسى برداشت از ديبا و دينار
    ز گاو و گوسفند و اسب و اشتر
    وز آنجا سوى قصر آمد به تعجيل
    دگر ره در صدف شد لولوتر
    به هور هندوان آمد خزينه
    از آن در خوشاب آن سنگ سوزان
    ز روى او كه بد خرم بهارى
    ز گرمى كان هوا در كار او بود ملك دانست كامد يار نزديك
    ملك دانست كامد يار نزديك



  • در آن محنت چو خر در گل فرو ماند
    نه مرغى بلكه مورى را نيازرد
    همه كارش چو زلف آشفتگى داشت
    كند ناموس عدلش بي وفائى
    كز آن دعوى كند ديوان خود پاك
    به تنهائى خورد تيمار خسرو
    كه بيدل بود و بيدل هست بيراى
    دلش سير آمد از صاحب كلاهى
    زده شاپور بر فتراك او دست
    كنيزى چند را با خويشتن برد
    به رنج و راحتش غمخوار بودند
    ز جنس چارپايان نيز بسيار
    چو دريا كرده كوه و دشت را پر
    پس او چارپايان ميل در ميل
    به سنگ خويش تن در داد گوهر
    به سنگستان غم رفت آبگينه
    چو آتش گاه موبد شد فروزان
    شد آن آتشكده چون لاله زارى
    هوا گفتى كه گرمى دار او بود بديد اميد را در كار نزديك
    بديد اميد را در كار نزديك


/ 380