آگهى خسرو از مرگ بهرام چوبين - خسرو و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خسرو و شیرین - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آگهى خسرو از مرگ بهرام چوبين





  • چنان خور كز ضرورتهاى حالت
    مقيمى را كه اين دروازه بايد
    مجو بالاتر از دوران خود جاى
    چو دريا بر مزن موجى كه دارى
    به قدر شغل خود بايد زدن لاف
    چه نيكو داستانى زد هنرمند
    نه فرخ شد نهاد نو نهادن
    به قنديل قديمان در زدن سنگ
    هر آنكو كشت تخمى كشته بر داد
    نه هر تخمى درختى راست رويد
    به سرهنگى حمايل كردن تيغ
    تو خونريزى مبين كو شير گيرد
    از اين ابلق سوار نيم زنگى
    مباش ايمن كه باخوى پلنگ است
    ستم در مذهب دولت روا نيست
    خرى در كاهدان افتاد ناگاه
    مگس بر خوان حلوا كى كند پشت
    به سيم ديگران زرين مكن كاخ
    نگه دار اندرين آشفته بازار مشو خامش چو كار افتد به زارى
    مشو خامش چو كار افتد به زارى



  • حرام ديگران باشد حلالت
    غم و شاديش را اندازه بايد
    مكش بيش از گليم خويشتن پاى
    مپر بالاتر از اوجى كه دارى
    كه زر دوزى نداند بوريا باف
    هليله با هليله قند با قند
    ره و رسم كهن بر باد دادن
    به كالاى يتيمان بر زدن چنگ
    نه من گفتم كه دانه زو خبر داد
    نه هر رودى سرودى راست گويد
    بسا مه را كه پوشد چهره در ميغ
    كه خونش گيرد ارچه دير گيرد
    كه در زير ابلقى دارد دو رنگى
    كجا يكدل شود آخر دو رنگ است
    كه دولت با ستمگار آشنا نيست
    نگويم واى بر خر واى بر كاه
    به انجيرى غرابى چون توان كشت
    كزين دين رخنه گردد كيسه سوراخ
    كدين گازر از نارج عطار كه باشد خامشى نوعى ز خوارى
    كه باشد خامشى نوعى ز خوارى


/ 380