سرود گفتن نكيسا از زبان شيرين - خسرو و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خسرو و شیرین - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سرود گفتن نكيسا از زبان شيرين





  • چو رود باربد اين پرده پرداخت
    در آن پرده كه خوانندش حصارى
    دلم خاك تو گشت اى سرو چالاك
    از اين مشگين رسن گردن چه تابى
    اگر گردن كشى كردم چو ميران
    نگنجد آسمان در خانه من
    نتابد پاى پيلان خانه مور
    سپهرى كى فرود آيد به چاهى
    سرى كو نزل دربان را نشايد
    به جان آوردن دوشينه منگر
    در آن حضرت كه خواهش را قدم نيست
    به عذر كردن چندين گناهم
    زنم چندان زمين را بوس در بوس
    به چهره خاك را چندان خراشم
    بساطت را به رخ چندان كنم نرم
    چنين خواندم ز طالع نامه شاه
    من آن پيكم كه طالع ماه دارم
    ز جوش اين دل جوشيده با تو
    بريدم تا پيامت را گذارم دهانم گر ز خردى كرد يك ناز
    دهانم گر ز خردى كرد يك ناز



  • نكيسا زود چنگ خويش بنواخت
    چنين بكرى بر آورد از عمارى
    برافكن سايه چون سرو بر خاك
    رسن درگردنى چون من نيابى
    رسن در گردن آيم چون اسيران
    دو عالم در يكى ويرانه من
    نباشد پشه با سيمرغ هم زور
    كجا گنجد بهشتى در گياهى
    نار تخت سلطان را نشايد
    به جان بين كاوريدم ديده بر سر
    شفيعى بايدم وان جز كرم نيست
    اگر عذرى به دست آرم بخواهم
    كه بخشايش برآرد كوس در كوس
    كزان خاك آبروئى بر تراشم
    كه اقبالم دهد منشور آزرم
    كه صاحب طالع پيكان بود ماه
    چو پيكان پاى از آن در راه دارم
    پيامى داشتم پوشيده با تو
    هم از گنج تو وامت را گذارم به خرده در ميان آوردمش باز
    به خرده در ميان آوردمش باز


/ 380