گفتن چهل قصه از كليله و دمنه با چهل نكته - خسرو و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خسرو و شیرین - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتن چهل قصه از كليله و دمنه با چهل نكته





  • چو بازرگان دانا مال نادان
    چو بر دانا گشادى حيله را در
    موش آهن خوار و باز كودك بر
    كه موش آهن خورد كودك برد باز
    چو نقش حيله بر چادر نشانى
    طبيب نادان كه دارو را با زهر آميخت
    علاج از دست نادان زهر گردد
    به دانائى توان رستن ز ايام
    هم عهدى زاغ و موش و آهو و سنگ پشت
    ز موش دام در زاغ دهن دوز
    مبريك جوز كشت كس به بى داد
    گرگى كه از خوردن زه كمان جان داد
    كه بر دل چرخ ناگه مي زند تير
    رها كن كاين حمال محروم
    راندن خرگوش پيلان را از چشمه آب
    ز پيلان بين كه خرگوش آب چون برد
    ز حرص و زرق بايد روى برتافت
    ربودن دزد گوسفند زاهد را بنام سگ
    نهد داغ سگى بر گوسپندش ز فتنه در وفا كن روى در روى
    ز فتنه در وفا كن روى در روى



  • غوك و مار و راسو
    چو غوك ماركش در سر كنى سر
    حيل بگذار و مشنو از حيل ساز
    زن و نقاش چادر سوز
    بدان نقاش چادر سوز مانى
    ز دانا تن سلامت بهر گردد
    كبوتر مطوقه و رهانيدن كبوتران از دام
    چو آن مرغ نگارين رست از آن دام
    مكن شوخى وفادارى در آموز
    موش و زاهد و يافتن زر
    كه موش از زاهد ارجو برد زر داد
    مشو مغرور چون گرگ كمان گير
    زاغ و بوم
    نسازد با خرد چون زاغ با بوم
    مبين از خرد بينى خصم را خرد
    گربه روزه دار با دارج و خرگوش
    ز روزه گربه روزى بين كه چون يافت
    كسى كاين گربه باشد نقش بندش
    شوهر و زن و دزد چنان كز بيم دزد آن زن در آن شوى
    چنان كز بيم دزد آن زن در آن شوى


/ 380