آغاز داستان خسرو و شيرين - خسرو و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خسرو و شیرین - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آغاز داستان خسرو و شيرين





  • بر اين گفتار بر بگذشت يك چند
    چنان قادر سخن شد در معانى
    فصيحى كو سخن چون آب گفتى
    چو از باريك بينى موى مي سفت
    پس از نه سالگى مكتب رها كرد
    چو بر ده سالگى افكند بنياد
    بسر پنجه شدى با پنجه شير
    به تير از موى بگشادى گره را
    در آن آماج كو كردى كمان باز
    كسى كو ده كمان حالى كشيدى
    ز ده دشمن كمندش خام تر بود
    بدى گر خود بدى ديو سپيدى
    چو برق نيزه را بر سنگ راندى
    چو عمر آمد به حد چارده سال
    نظر در جستنيهاى نهان كرد
    بزرگ اميد نامى بود دانا
    زمين جو جو شده در زير پايش
    به دست آورده اسرار نهانى
    طلب كردش به خلوت شاهزاده جواهر جست از آن درياى فرهنگ
    جواهر جست از آن درياى فرهنگ



  • كه شد در هر هنر خسرو هنرمند
    كه بحرى گشت در گوهرفشانى
    سخن با او به اصطرلاب گفتى
    به باريكى سخن چون موى مي گفت
    حساب جنگ شير و اژدها كرد
    سر سى سالگان مي داد بر باد
    ستونى را قلم كردى به شمشير
    به نيزه حلقه بربودى زره را
    ز طبل زهره كردى طبلك باز
    كمانش را به حمالى كشيدى
    ز نه قبضه خدنگش تام تر بود
    به پيش بيد برگش برگ بيدى
    سنان در سينه خارا نشاندى
    بر آمد مرغ دانش را پر و بال
    حساب نيك و بدهاى جهان كرد
    بزرگ اميد از عقل و توانا
    فلك را جو به جو پيموده رايش
    كليد گنجهاى آسمانى
    زبان چون تيغ هندى بر گشاده به چنگ آورد و زد بر دامنش چنگ
    به چنگ آورد و زد بر دامنش چنگ


/ 380