عمارى
صندوق مانندى كه براى نشستن سوار،آن را بر پشت شتر و فيل مى گذارند.به آن محمل وهودج هم مى گويند،تخت روان،تابوت.عمارى دار،همان ساربان است. (12) اهل بيت عصمت را
پس از عاشورا در دوران اسارت،بر شترهاى بى عمارى و كجاوه سواركرده،شهر به شهر و منزل
به منزل بردند.امام سجاد«ع »را بر شتر بى جهاز سوار كردند.جمعى كه پاس محملشان داشت جبرئيل
گشتند بى عمارى و محمل،شتر سوار (13)
عمران بن كعب بن حارث اشجعى
از شهداى كربلاست كه در حمله اول به درجه شهادت رسيد.شيخ طوسى او را درزمره يارانحسين «ع »شمرده است. (14)
عمر بن جندب حضرمى
از شهداى كربلاست،از حضرموت يمن.نامش در زيارت ناحيه مقدسه هم آمده است. (15)عمر بن خالد صيداوى
از شهداى كربلاست،از طايفه بنى اسد.وى پس از كشته شدن تعدادى از ياران،ازسيدالشهدا«ع »اذن گرفته،به ميدان رفت و به شهادت رسيد. (16)
عمر بن سعد
معروف به «ابن سعد»،فرمانده سپاه ابن زياد در كربلا بود كه با امام حسين «ع »جنگيدو دستورداد پس از شهادت آن حضرت،اسب بر بدن او تاختند و اهل بيت او را اسير كرده به كوفه بردند.
عمر سعد،پسر سعد بن وقاص از سرداران صدر اسلام بود.در زمان پيامبر(و به قولى در دوران
عمر)به دنيا آمد.همراه پدرش در فتح عراق شركت داشت.وى ازجمله كسانى بود كه
عليه «حجر بن عدى »و يارانش،شهادت به فتنه گرى داد و سبب شدكه حجر در«مرج عذراء»به
شهادت برسد.وى قبل از حادثه عاشورا،آماده حركت به سوى «رى »بود كه حكمرانى آنجا را به
او داده بودند،ولى به دستور ابن زياد(والى كوفه)
همراه با سپاهى مامور جلوگيرى از ورود امام حسين «ع »به كوفه و وادار كردن او به بيعت با
يزيد و يا جنگ و كشتن او در صورت امتناع شد و به مقابله با حسين بن على «ع »به كربلارفت.عمر سعد،در ايام قيام مختار در كوفه گريخت.اما وقتى مردم كوفه دوباره بر ضدمختار خروج
كردند،بازگشت و رهبرى را به عهده گرفت،ولى باز هم به سوى بصره گريخت و سپس دستگير
و نزد مختار آورده شد.در مجلس مختار،به دستور وى او راكشتند و سرش را به مدينه نزد
محمد حنفيه فرستادند و اين در سال 66 هجرى بود. (17) دركربلا،هر چه امام حسين با او
گفتگو كرد تا از جنگيدن دست بر دارد و دست خويش را به خون آن حضرت نيالايد،نپذيرفت.
صبح عاشورا هم اولين كسى بود
كه به طرف اردوگاه امام حسين «ع »تير افكند و فرمان حمله
عمومى صادر كرد.نامش جز و لعنت شدگان درزيارت عاشورا آمده است.او بود كه پس از
ورودش به كربلا در روز چهارم محرم،بر امام حسين «ع »سخت گرفت و دستور داد سوارانش
آب را به روى ياران حسين «ع »ببندند.
عمرو بن جناده انصارى
از شهداى نوجوان كربلا،كه پدرش نيز در ركاب سيد الشهدا«ع »شهيد شد.اين جوان چونخواست به ميدان رود،امام فرمود:پدر اين جوان كشته شد،شايد مادرش راضى نباشد كه به
ميدان رود.گفت:مادرم دستور داده كه به ميدان بروم و لباس جنگ بر من پوشانده است. (18) او
كه 9 ساله يا 11 ساله بود،به ميدان رفت و رجز خواند و جنگيد تا كشته شد.سر او را به طرف
سپاه امام حسين «ع »افكندند.مادرش(بحريه بنت مسعود خزرجى)
آن سر را برداشت و گفت:چه نيكو جهاد كردى،پسرم!اى شادى قلبم،اى نور چشمم!سپس سر را پرتاب كرد و با آن كسى را كشت،سپس چوبه خيمه را برداشت و حمله كردكه به
وسيله آن بجنگد.امام حسين «ع »مانع شد و او را به خيمه زنان برگرداند.نام عمرو بن جناده در
زيارت ناحيه مقدسه هم آمده است. (19) در برخى منابع،عمر بن جناده ذكر شده است.
عمرو بن حجاج زبيدى
از سران سپاه عمر سعد و فرمانده جناح راست در كربلا.وقتى عمر سعد مى خواست شبعاشورا به امام حسين «ع »مهلت ندهد،اعتراض كرد و گفت:اگر از ديلم بودند و اين تقاضا را
مى كردند،سزاوار بود كه مهلت دهى.وى در روز عاشورا هم در درگيرى،مسلم بن عوسجه را
غافلگيرانه به شهادت رساند.
عمرو بن خالد بن حكيم ازدى
از شهداى كربلاست.از طايفه بنى اسد و از مخلصان ولاى اهل بيت بود و در كوفه موقعيتىداشت.از قيام كنندگان همراه مسلم بود و پس از شهادت مسلم،پنهان شد.پس ازشهادت
قيس بن مسهر از كوفه به استقبال كاروان حسينى بيرون رفت و در منزلگاه حاجزهمراه
غلامش سعد به امام پيوست.سپاه حر مى خواست از پيوستن آن دو به ياران امام جلوگيرى
كند،اما با حمايت امام،به سيد الشهدا«ع »پيوستند و در عاشورا در حمله اول به شهادت
رسيدند.نام او در زيارت ناحيه هم آمده است. (20)
12-لغت نامه،دهخدا.13-محتشم كاشانى.14-تنقيح المقال،مامقانى،ج 2،ص 351.15-انصار الحسين،ص 87.16-بحار الانوار،ج 45،ص 23.17-دايرة المعارف بزرگ اسلامى(با تلخيص)ج 3 ص 682.الفتوح،ابن اعثم كوفى،ج 6،ص
272.18-انصار الحسين،ص 86.19-تنقيح المقال،مامقانى،ج 2،ص 327.20-عنصر شجاعت،ج 1،ص 339.