كمكى رفتن
در عرف رايج هيئتهاى عزادارى،براى با شكوهتر برگزار شدن مراسم،گاهى افراد يك تكيه ياهيئت به كمك يكديگر مى رفتند و با هم عزادارى مى كردند و نوبت بعد،آنان به كمك اينها
مى رفتند.اين دسته هاى كمكى با توافق و اعلام قبلى سران هيئتها به ديدار هم مى رفتند.
هنگام استقبال و بدرقه دسته هاى عزادار كه به كمك مى آمدند،اشعار ونوحه هاى خاصى
مى خواندند كه نشان سپاس از آنان و درخواست قبولى عزادارى ازسوى خداوند بود.اين
سنت،الهام بخش روح تعاون و يارى در راه گراميداشت مراسم عزادارى است و تلاش در رونق
بخشيدن به دستگاه ابا عبد الله «ع »را به پيروان راهش درس مى دهد.
كميت بن زيد اسدى (33) از شاعران برجسته شيعه كه سروده هايش در باره اهل بيت و مرثيه امام حسين عليه السلام
معروف است.كنيه او«ابو المستهل »و اهل كوفه بود.هوادارى شديد از بنى هاشم مى كرد و با
سروده هايش آنان را مى ستود.مشهورترين شعرش «هاشميات »است.«در وى خصالى بود كه
هيچ شاعر نداشت:خطيب بنى اسد،فقيه شيعه،سواركارى دلير،بخشنده و تيرانداز بود و در
ميان قومش كسى مهارت او را در تيراندازى نداشت. (34) ولادتش در سال 60 و وفاتش در سال
126 هجرى بود.اين شاعر برجسته،زبان شعرى خويش را در راه دفاع از مكتب و ولايت و بيان
فضايل عترت و مظالم دشمنان خاندان پيامبر به كار گرفت.مورد علاقه و محبت شديد و دعاى خاص ائمه بود و از بزرگترين مرثيه سرايان عاشورا به شمار
مى رفت.قصيده ميميه «من لقلب متيم مستهام...»او معروف است.وى در سال شهادت امام
حسين «ع »به دنيا آمد و به بركت دعاى امام سجاد«ع »پايان عمرش ختم به شهادت شد.او كه
مدتى متوارى بود،در ايام خلافت مروان به شهادت رسيد
و در همان كوفه در مقبره بنى اسد
دفن شد. (35) امام باقر«ع »در حق او دعا فرمود كه:«لا زلت مؤيدا بروح القدس ما ذببت عنا
اهل البيت »يعنى همواره تا زمانى كه از ما خاندان دفاع مى كنى،مؤيد به روح القدس باشى.
ازجمله ابيات قصيده هاشميات اوست در باره شهيد كربلا:
قتيل بجنب الطف من آل هاشم
و منعفر الخدين من آل هاشم
الا حبذا ذاك الجبين المترب (36)
فيا لك لحما ليس عنه مذبب
الا حبذا ذاك الجبين المترب (36)
الا حبذا ذاك الجبين المترب (36)
باره آن خاندان شعرى بخواند.حضرت اهل بيت را جمع كرد تا آنان هم بشنوند.كميت اشعار
خود را خواند و حاضران گريستند.امام صادق دست به دعا بلند كردو گفت:«اللهم اغفر
للكميت ما قدم و ما اخر و ما اسر و ما اعلن و اعطه حتى يرضى ». (37) خدايا،گذشته و آينده
كميت را ببخشاى و از نهان و آشكار او درگذر و به او آنقدر عطا كن تا راضى گردد.
كناسه
نام محلى در كوفه كه قبلا حالت بازارى و تجارى داشته و موقعيت آن،بين مسجدسهله ومسجد كوفه بوده است.افراد اعدامى را در اين مكان بر دار مى كشيدند.على «ع »
در اين محله،لشكر خود را سامان داده به جنگ صفين شتافت.امام مجتبى «ع »نيز پس
ازشهادت پدر،سپاه خود را در اينجا آماده كرد.ابن زياد هم كوفيان را در همين محل بسيج كرد
و به جنگ حسين «ع »فرستاد.بدن مسلم بن عقيل را در اين ميدان به دار كشيدند.پيكر انقلابى بزرگ «زيد بن على »
نيز در همين مكان،چهار سال به دار آويخته ماند. (38)
كنانة بن عتيق تغلبى
پيرمردى از شهداى كربلا كه در حمله نخست به شهادت رسيد.وى از قهرمانان كوفه و ازعابدان و قاريان آن شهر بود و در ايامى كه سيد الشهدا«ع »به كربلا رسيد،خود را به آن حضرت
رساند.نامش در زيارت ناحيه مقدسه هم آمده است. (39)
كوفه
نام يكى از شهرهاى مهم عراق،كه مركز هواداران اهل بيت «ع »و«مغرس شيعه »بوده است وعلى «ع »آنجا را بعنوان پايگاه حكومت خويش قرار داد.شهرى است با فضيلت كه احاديث
متعددى در فضيلت آن نقل شده و طبق حديث امام صادق «ع »،حرم امام على بن ابى طالب
عليه السلام است و«طور سينين »در قرآن،به آن تفسير شده است. (40) اين شهر،درغرب نهر
فرات بنا شده و بناى آن در زمان عمر بن خطاب و پس از فتح قادسيه به دست سعد بن ابى
وقاص بود و در سالهاى بعد شكوفاتر شد
.پيشتر به آن «كوفان »هم گفته مى شد.ريشه لغوى آن،
به معناى گردآمدن است،چون بناى شهر دايره وار بوده،كوفه نام نهاده شد.كوفه به معناى
شنزار سرخ هم آمده است. (41) اين شهر،پس از فتح سرزمين عراق به دست مسلمانان صدر
اسلام،مركز و پايگاهى نظامى براى نيروهاى مسلمان شد تا از آنجا به سوى شرق حركت
كنند و در طول تاريخ،موقعيت سياسى و نظامى ويژه اى يافت.به آن «كوفة الجند»هم
مى گفتند.در نزديكى كوفه،«كربلا»محل زيست گروهى اندك بود كه به كار كشاورزى در
منطقه نزديك به آب مى پرداختند. (42)
پس از امتناع امام حسين «ع »از بيعت با يزيد و حركت
به سوى مكه،سران شيعه دركوفه نامه هاى دعوت به امام نوشتند.حضرت،مسلم بن عقيل را
به نمايندگى به كوفه فرستاد.كوفيان انقلابى با مسلم بيعت كردند ولى با آمدن ابن زياد،اوضاع
عوض شد ونگذاشتند امام به كوفه برسد.كوفه آن روز،از بافت خاصى تركيب يافته بود و مردم
آن يكدست نبودند.هم هواداران اهل بيت و علاقه مندان به على «ع »و فرزندان او در
كوفه مى زيستند،هم گروههايى كه تفكر خوارج را داشتند،يا هواداران بنى اميه در كوفه بودند.روحيه فرصت طلبى،تبعيت از زور،زودباورى و تاثيرپذيرى از شايعات و تبليغات،ازويژگيهاى
ديگر جامعه كوفه بود.پولدارترين افراد هم كه نبض مالى شهر را در دست داشتند،همچون
اشعث بن قيس،عمرو بن حريث،شبث بن ربعى از بازوان اصلى ابن زيادمحسوب مى شدند.
شهرى با عناصر مختلف و ساكنان ناهمگون و ناهمدل و اغلب مهاجربه آن شهر تازه تاسيس،
سبب شده بود كه ثبات سياسى نداشته باشد و همواره دستخوش امواج گردد.روح قبايلى و
تعصبهاى طايفگى در اقوام ساكن كوفه شديد بود
و ابن زياد،باتحت سلطه گرفتن بزرگان
قبايل و عشاير،براحتى توانسته بود اوضاع شهر را در كنترل خويش در آورد.اين بود كه آن همه
دعوت و بيعت،كارساز نشد و هزاران دست بيعتگر،در برابر طوفان «ابن زياد»،از هم گسيخت و
حسين «ع »تنها ماند.حادثه كربلا در نزديكى اين شهر اتفاق افتاد و سپاه يزيدى عموما از اين شهر براى جنگ با
حسين «ع »آمدند.پس از عاشورا نيز،اسراى اهل بيت وارد اين شهر شدند وزينب كبرى «ع »آنجا
خطبه خواند و شادى كوفيان را به عزا مبدل ساخت.نهضت توابين به رهبرى سليمان بن صرد
و نيز قيام مختار در همين شهر به وقوع پيوست.مردم كوفه،همانگونه كه در ركاب على «ع »در
جنگ جمل و صفين شركت داشتند،همواره درفعاليتهاى ضد اموى حضور چشمگير داشتند.اين شهر در تاريخ اسلام،همواره دستخوش امواج سياسى،انقلابها،حوادث و آشوبها بوده است.
حجر بن عدى،با اصحاب پاكبازش در كوفه قيام كرد و به شهادت رسيد.عمرو بن حمق خزاعى،
در كوفه شهيد شد.ميثم تمار به دستور ابن زياد،در كوفه به دار آويخته شد.رشيد هجرى نيز كه از ياران خالص
على «ع »بود،در آنجا به شهادت رسيد.جنايات و فجايع «حجاج بن يوسف ثقفى »
و كشتارهايش از شيعيان آل على در كوفه بود،كه كسانى همچون قنبر،كميل،سعيد بن جبير
و...به دست او به شهادت رسيدند.
خروج زيد بن على بن الحسين «ع »و شهادتش در«كناسه »،در
اين شهر بود.قيامهاى سادات طباطبايى در نيمه قرن دوم هجرى،قيام ابن طباطباى علوى،
خروج ابى السرايا در زمان مامون،شورشهاى قرمطيان و...همه در اين شهر اتفاق افتاده است.
قبر بزرگانى چون كميل،خباب بن ارت،اخنف بن قيس،سهل بن حنيف انصارى و بسيارى
ديگر در اين شهر است. (43)
در اين شهر،«مسجد كوفه »از عظيمترين و مقدسترين مساجد و
قطعه هاى روى زمين است.محل مسجد كوفه،بنا به روايات،خانه آدم و نوح،مصلاى ابراهيم و
مصلاى حضرت مهدى «ع »و محل عصاى موسى و شجره يقطين و خاتم سليمان است و
جايى است كه كشتى نوح از آنجا جريان يافته و قبور انبياء و مرسلين و اوصياء است
و در
مسجدكوفه،«دكة القضاء»،محل قضاوتهاى امير المؤمنين قرار دارد.امام صادق «ع »در باره
آن فرموده است:«...تربة تحبنا و نحبه،اللهم ارم من رماها و عاد من عاداها» (44) كوفه تربتى
است كه ما را دوست دارد،ما نيز آن را دوست داريم،خدايا هر كه سوء قصد به آن كند به
تيربلايش بزن و هر كه با آن دشمنى كند،دشمنش باش. 33-كميت در لغت،به معناى اسب نيك سرخ فش و دم سياه است،اسب سرخرنگ كه به
سياهى بزند و يال و دم اوسياه باشد(لغتنامه دهخدا)و اين كه مى گويند:كميتش لنگ است،
كنايه از عجز و ناتوانى است.34-لغت نامه،دهخدا.35-الغدير،ج 2،ص 195،سفينة البحار،ج 2،ص 496.در باره وى،از جمله ر.ك:«كميت بن زياد،
شاعر العقيده ».36-ادب الطف،ج 1،ص 187.37-منتهى الآمال،ج 1،ص 213(چاپ 1331 شمسى)
38-عنصر شجاعت،ج 1،ص 392.39-عنصر شجاعت،ج 2،ص 295.40-سفينة البحار،ج 2،ص 498.احاديث مربوط به فضيلت كوفه در بحار الانوار،ج 97،ص 385
است.41-مجمع البحرين،طريحى،واژه كوفه.42-موسوعة العتبات المقدسه،ج 8،ص 46.براى آگاهى از نام محله ها،قبايل،تاريخچه،اعصار
گوناگون و موقعيت جغرافيايى و محصولات و...آن رجوع كنيد به بحث مفصل و مفيد
كتاب «عنصر شجاعت »،خليل كمره اى،ج 1،ص 359 تا 411.و فصل پنجم كتاب «تشيع در مسير
تاريخ »ترجمه سيد محمد تقى آيت اللهى،نيز«الكوفة،نشاة المدينة الاسلاميه »،هشام جعيط،دار
الطليعه،بيروت.43-براى آشنايى مفصلتر با تاريخ كوفه،ر.ك:«تاريخ الكوفه »سيد حسين براقى نجفى،دار
الاضواء،بيروت،«موسوعة المصطفى و العترة »،محسن الشاكرى،ج 2،ص 109.و«سيماى كوفه »،
غلامرضا گلى زواره.44-سفينة البحار،ج 2،ص 499.