عمرو بن سعيد بن عاص
در ايامى كه سيد الشهدا«ع »در مكه بود،يزيد،«عمرو بن سعيد»را كه والى مدينه بود،همراه باسپاهى به مكه فرستاد و او را امير الحاج قرار داد و سرپرستى امر حج را در موسم به او سپرد و
توصيه كرد كه هر جا به حسين «ع »دست يافت،او را ترور كند.امام حسين چون از ماجرا آگاه
شد،براى اين كه حرمت خانه خدا با ريختن خونش زير پا گذاشته نشود
و نقشه ترور ناكام
بماند،به عمره اكتفا كرد و از مكه بيرون آمد. (21) وى از بدخواهان كين توز نسبت به اهل بيت
بود.پس از بازگشت اهل بيت به مدينه،وقتى گريه ها و ناله هاى بازماندگان شهداى كربلا را در
سوگ حسين «ع »و كشتگان خود شنيد،خنديد و از روى شماتت و زخم زبان گفت:اين شيون،
مثل شيوه روز مرگ عثمان است! (22)
عمرو بن ضبيعه تميمى
از سواركاران دلير كوفه،كه از كوفه همراه سپاه عمر سعد بيرون آمد،ولى در كربلا به يارانحسن «ع »پيوست و در ركاب آن حضرت شهيد شد.نامش در زيارت ناحيه مقدسه هم آمده
است. (23) علت پيوستن او به امام آن بود كه ديد سپاه كوفه نه شرايط امام را مى پذيردو نه
مى گذارد كه وى از جايى كه آمده،به همان جا باز گردد. (24)
عمرو بن قرظه انصارى
از شهداى كربلاست.پدر او(قرظه)از اصحاب على «ع »و از خزرجيانى بود كه به كوفه آمد و آنجاماندگار شد و در ركاب على «ع »با دشمنانش جنگيد.عمرو،از كوفه آمد ودر كربلا،روز ششم
محرم به سيد الشهدا«ع »پيوست.امام در گفتگوهايش با عمر سعد،اورا براى مكالمه
مى فرستاد و او جواب مى آورد،تا آنكه شمر از كوفه آمد و اين مذاكره قطع شد. (25) روز عاشورا
جلوى امام حسين «ع »ايستاده بود و تيرهاى دشمن را با سينه و پيشانى خود به جان مى خريد
و اينگونه از جان امام محافظت مى كرد.زخمهاى زيادى بر پيكرش نشست.به امام خطاب كرد
كه:اى پسر پيامبر!آيا وفا كردم؟حضرت فرمود:آرى!تو پيش از من به بهشت مى روى.از من به
پيامبر سلام برسان و بگو كه من در پى تو مى آيم و...
افتاد و شهيد شد. (26) نامش در زيارت ناحيه آمده است.برخى هم شهادتش را در عرصه ميدان
و پس از رجز و رزم گفته اند.رجز او چنين بود:
قد علمت كتيبة الانصار
ضرب غلام غير نكس شارى
دون حسين مهجتى و دارى (27)
انى ساحمى حوزة الذمار
دون حسين مهجتى و دارى (27)
دون حسين مهجتى و دارى (27)
عمرو بن قيس
وى همراه پسر عمويش در منزلگاه قصر مقاتل با امام حسين «ع »ديدار كرد.امام او رابه نصرتخويش فراخواند،ليكن هم او و هم پسر عمويش بهانه آوردند كه:پير مرديم وبدهكار و
عيالمند،كالاهاى مردم نيز در دست ماست.نمى دانيم چه خواهد شد؟
مى ترسيم امانت مردم تباه شود!بدينگونه به امام،پاسخ سرد و رد دادند.حضرت نيز ازآنان
خواست كه بروند،تا نداى يارى خواهى حضرت را در كربلا نشنوند،چون هر كه مظلوميت و
تنهايى امام را ببيند و صدايش را بشنود اما پاسخ ندهد و يارى نكند،سزاواراست كه خداوند
او را در دوزخ افكند. (28)
عمرو بن مطاع جعفى
نامش در شمار شهداى كربلا آمده است. (29)عمق
نام محلى است كه غطفانيان در آن منطقه مى زيسته اند،سر راه مكه به سرزمين عراقكه چاهها و آبهايى داشته است.امام حسين «ع »نيز در راه كوفه،از اين منزل عبور كرده است.
عمود
به معناى ستون وسط خيمه.نيز به معنايى گرز و چوبدستى،كه همچون تيغ و نيزه و تيروكمان،از ابزار جنگى قديم بوده است.در كيفيت شهادت حضرت ابا الفضل «ع »آمده است كه پس
از آنكه حكيم بن طفيل در نخلستان كمين كرد و با شمشير دست چپ او راهم از كار انداخت،
آنگاه كسى با گرزى آهنين بر عباس زد و او را كشت «فضربه ملعون بعمود من حديد فقتله ». (30)
در مرثيه ها نيز گفته مى شود كه پس از شهادت عباس «ع »،امام حسين «ع »عمود خيمه او را
خواباند،بعلامت اينكه صاحب اين خيمه به شهادت رسيده است.در ميدان عاشورا،نمونه هايى
نقل شده كه كسانى به جاى نيزه و شمشير،دست برده و چوبها يا ستون خيمه ها را برداشته و
با آن به دشمن حمله كرده اند،از جمله مادر شهيد عمرو بن جناده.
عمورا
نام ديگرى براى سرزمين كربلاست.امام حسين «ع »در سخنرانى خويش با يارانش درشبعاشورا،اشاره فرمود كه جدم پيامبر خدا مرا خبر داده كه مرا به سرزمين عراق فرامى خوانند
و در سرزمين كربلا فرود مى آيم و آنجا شهيد خواهم شد:«اخبرنى جدى رسول الله «ص »بانى
ساساق الى العراق،فانزل ارضا يقال لها عمورا و كربلا و فيها استشهد». (31)
21-مقتل الحسين،مقرم ص 193،بحار الانوار،ج 45،ص 99.22-ثورة الحسين،مهدى شمس الدين،ص 231.23-عنصر شجاعت،ج 3،ص 19.24-تنقيح المقال،مامقانى،ج 2،ص 332.25-عنصر شجاعت،ج 2،ص 160.26-مقتل الحسين،مقرم،ص 306.27-عبرات المصطفين،ج 2،ص 30.28-موسوعة كلمات الامام الحسين،ص 369،بحار الانوار،ج 45،ص 84.29-مناقب،ابن شهرآشوب،ج 4،ص 102.30-بحار الانوار،ج 45،ص 41.31-ارشاد،مفيد،ص 231.