يوم الله
از نامهاى روز عاشوراست،به معناى روز خدا.گر چه همه روزها و مكانها و زمانها ازآن خداست،ولى گاهى زمان و مكان خاصى به دليل اهميت آن يا عظمت حادثه اى كه درآن اتفاق افتاده و
قدرت نمايى خداوند در آن روز،به خدا انتساب پيدا مى كند و«ماه خدا ياروز خدا»مى شود.در
قرآن نيز از«ايام الله »ياد شده و به گراميداشت آن توصيه شده است،چرا كه در سرنوشت اقوام
و ملل،تاثير عمده داشته است(ذكرهم بايام الله:ابراهيم،آيه 5). (47) در روز عاشورا،حوادث
مهمى اتفاق افتاده كه مهمترين آن حماسه كربلا و شهادت امام حسين «ع »است
.طبق روايات
فراوان،بخصوص در كتب اهل سنت،عاشورا روزمهمى بوده كه پيشينيان آن روز را،روزه
مى گرفتند و پيامبر«ص »هم روزه مى گرفت،ولى پس از شهادت حسين بن على «ع »در اين روز،
بنى اميه بخاطر كينه اى كه با عترت پيامبرداشتند،آن روز را روز فرخنده و مبارك و عيد قرار
دادند و به شادمانى پرداختند(اللهم ان هذا يوم تبركت به بنو امية...و هذا يوم فرحت به آل
زياد و آل مروان بقتلهم الحسين) (48) ازاين رو پس از آن حادثه،امامان شيعه آن را روز شومى
دانسته و از روزه گرفتن در آن نهى كردند.در روايات عامه نقل شده كه از رسول خدا«ص »در باره عاشورا و روزه آن پرسيدند،فرمود:«ان
يوم عاشورا يوم من ايام الله تعالى،فمن شاء صامه و من شاء تركه » (49) عاشورايكى از ايام الله
است،هر كه خواست روزه بگيرد و هر كه خواست،نگيرد.از امام صادق «ع »روايت است كه آل
اميه و شاميانى كه در كشتن حسين «ع »آنان را يارى كرده بودند،نذر كرده بودند كه اگر
حسين «ع »كشته شود و سپاه كوفه سالم از جبهه كربلابرگردند و خلافت در دودمان آل ابى
سفيان مستقر گردد،آن روز را روز عيد و جشن بگيرند
و به شكرانه اش،آن روز،روزه بگيرند.از
اين رو روزه گرفتن عاشورا تا امروز درميان آل ابى سفيان رسم شده است و مردم از آنان
تبعيت مى كنند و روزه مى گيرند و در اين روز،به خانواده و بستگان خويش،شادى مى رسانند. (50)
به هر حال،در تاريخ اسلام،واقعه خونين عاشورا عظيمترين جلوه فداكارى خالصانه در راه دين
و فدا شدن گراميترين انسان آن روزگار در راه حق و عدالت و احياى اسلام بودو تاثيرات
مهمى در بيدارى ملتها در طول تاريخ و الهام گرفتن افراد و امتها در راه مبارزه باستم داشته
است
و اگر در اسلام،چند روز بسيار مهم و به ياد ماندنى و ستودنى داشته باشيم،يكى هم
عاشوراست،كه راز و رمز كرامت بخشيدن انسان بر فرشتگان از سوى خدا را نشان مى دهد و
براى امت محمد«ص »همين بس كه اسوه هايى چون سيد الشهدا«ع »و شهداى كربلا دارد كه
جهان را در مكتب شرافت و آزادى خود،تربيت مى كند.در حديثى قدسى آمده است كه
حضرت موسى به خداوند عرض كرد:پروردگارا،چرا و به چه خاطر امت محمد«ص »را بر ساير
امتها فضيلت بخشيدى؟فرمود:به خاطر ده خصلت و ويژگى آنان را برترى دادم.
موسى «ع »پرسيد:آن ده خصلت چيست كه امت محمدى به آن عمل مى كنند،تا من هم بنى
اسرائيل را فرمان دهم تا به آنها عمل كنند؟
خداى متعالى فرمود:«الصلاة و الزكاة و الصوم و الحج و الجهاد و الجمعة و الجماعة و القرآن و
العلم و العاشوراء...» (51) آنها عبارت است از:نماز،زكات،روزه،حج،جهاد،نماز جمعه،نماز جماعت،
قرآن،دانش،و عاشورا!شگفتا كه عاشورا در كنار نماز و حج و جهاد وقرآن و...از خصلتهاى
امتياز بخش امت اسلام بر امتهاى ديگر است.و اين راز عظمت عاشورا و يوم الله بودن آن است.
در ادامه حديث فوق،حضرت موسى از مفهوم «عاشورا»مى پرسد،خداوند در پاسخ به روز گريه
و تباكى بودن عاشورا در سوگ فرزندپيغمبر و فضيلت گريستن و اطعام و خرج در راه زاده
زهرا و ماتم آن شهيد بزرگوار اشاره مى فرمايد و بر چشمهاى گريان در روز عاشورا و قطرات
اشك،پاداش بهشت را وعده مى دهد.امام خمينى «قدس سره »نيز روزهايى همچون 22 بهمن،15 خرداد،17 شهريور را«يوم
الله »مى داند و به تكريم و احياى آنها دستور مى دهد و تعبير«عاشورا و 17 شهريور وديگر ايام
الله...» (52) نشان مى دهد كه عاشورا را نيز از ايام الله مى داند و در جايى هم 15 خرداد را با
عاشورا مقايسه مى كند
و هر دو را«روز الهى »مى داند كه همان يوم الله است:«بزرگداشت روز
حماسه آفرين 15 خرداد،بزرگداشت ارزشهاى انسانى در طول تاريخ است،همان سان كه
بزرگداشت روز سرنوشت ساز عاشورا،بزرگداشت اسلام وقرآن كريم است.ملت شريف ما،بلكه
ملتهاى مظلوم،از هر چه غفلت كنند،از اين دو روزالهى نبايد غفلت كنند.عاشورا با«نه »خود،
يزيديان را در طول تاريخ نفى كرد و به گورستان فرستاد،15 خرداد پهلويان و پهلوى صفتان و
ابر قدرتها را مدفون كرد...»و درپايان اين پيام،مى فرمايد:«درود بر عاشورا،درود بر 15 خرداد و
22 بهمن،درود برايام الله » (53)
47-در باره مفهوم و جايگاه ايام الله،ر.ك:«روايت انقلاب »،جواد محدثى،ج 1،ص 11،
مقاله «نگاهى تازه به مفهوم ايام الله »و«صحيفه نور»،ج 9،ص 59.48-مفاتيح الجنان،ص 451(زيارت عاشورا).49-كنز العمال،علاء الدين على الهندى،ج 8،ص 658،المعجم المفهرس لالفاظ الحديث
النبوى،ج 4،ص 224 واژه «عشر»
50-بحار الانوار،ج 45،ص 95 حديث 41.51-مجمع البحرين،طريحى،واژه «عشر»،مستدرك سفينة البحار،نمازى شاهرودى،ج 7،ص
234.52-صحيفه نور،ج 16،ص 181.53-همان ج 14،ص 264.