حرم حسينى - فرهنگ عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ عاشورا - نسخه متنی

سید محمد حسینی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حرم حسينى

بارگاه مقدس سيد الشهدا«ع ».در روايات،فضيلت و بركات و آثار فراوانى براى حرم اباعبد الله
الحسين «ع »و نماز خواندن و اعتكاف و دفن و...در آن ذكر شده است.محدوده حرم امام
حسين «ع »در روايات،از يك فرسخ تا پنج فرسخ هم بيان شده است.از امام صادق «ع »روايت
است:«حريم قبر الحسين «ع »خمس فراسخ من اربعة جوانب القبر». (27) همچنين از آن حضرت
روايت است:«حرم الحسين الذى اشتراه:اربعة اميال فى اربعة اميال فهو حلال لولده و مواليه و
حرام على غيرهم ممن خالفهم و فيه البركة ». (28)
مرقد نورانى ابا عبد الله «ع »همواره كعبه
دلهاى شيفتگان بوده و آرزوى بزرگ محبان آن حضرت،توفيق زيارت آن بوده است.اين جاذبه
هرگز كاسته نشده و على رغم محدوديتهايى كه سر راه زيارت حرم آن امام،در طول تاريخ
بوده است،دلها در اشتياق آن تپيده است.در سالهاى دفاع مقدس در ايران نيز،يكى از
سرمايه هاى الهامبخش رزمندگان در جهاد با متجاوزان،رسيدن به كربلا و آزاد ساختن حرم
امام حسين «ع »از سلطه بعثيهابوده است.

حرمله

حرملة بن كاهل اسدى كوفى،آنكه كودك شير خوار امام حسين «ع »را(به نام على اصغر،يا عبد
الله رضيع)در آغوش امام يا روى دست وى با تير به شهادت رساند. (29) سالها پس از حادثه
عاشورا،منهال در سفر حج،ديدارى با امام سجاد«ع »داشت.حضرت پرسيد:حال حرمله چگونه
است؟گفت:در كوفه است و زنده است.امام او را نفرين كردكه:«اللهم اذقه حر الحديد،اللهم
اذقه حر النار»(خدايا،سوزش و گرماى آهن و آتش را به او بچشان).چون به كوفه برگشت،در
ديدار با«مختار»كه خروج كرده بود،ناگهان ديد كه حرمله را آوردند و به دستور مختار،دست و
پايش را بريدند و سپس در آتش افكندند.

منهال،ماجراى ديدار خود با امام سجاد و دعاى امام را نسبت به حرمله بيان كرد.مختار،
ازاينكه خواسته و دعاى حضرت به دست او تحقق يافته،بسيار خوشحال شد. (30)

حروراء

محل درگيرى مختار،پس از قيام براى خونخواهى حسين «ع »،با سپاه مصعب بن زبير،كه از
بصره آمده بودند.در اين نبرد،كشتار فراوانى شد.در يكى از روزهاى اين درگيرى،مختار به
شهادت رسيد.در اين درگيرى،هزاران نفر از ياران مختار كشته شدند. (31) حروراء،نزديك كوفه
و محلى بود كه خوارج نهروان نيز آنجا فرود آمدند و اولين مخالفت خويش را با امير
حره واقعه حره المؤمنين «ع »انجام دادند. (32)

حسين بن على «ع »

امام سوم شيعيان،شهيد كربلا و خون خدا،كه نهضت عاشورا بر محور فداكارى وجانفشانى
آن حضرت شكل گرفت و تاريخ بشرى را سرشار از حماسه و ايثار كرد ودرس آزادگى و عزت به
انسان داد و با خون خويش كه در كربلا ريخت،درخت اسلام آبيارى شد و امت مسلمان بيدار
گشت.

در معرفى آن امام،بايد كتابى قطور نوشت،ليكن در اينجا فشرده اى از زندگى آن حضرت را
مى خوانيد:امام حسين «ع »در سوم شعبان سال چهارم هجرى در مدينه به دنياآمد.رسول
خدا«ع »نام اين فرزند زهرا«ع »را«حسين »نهاد.وى مورد علاقه شديد پيامبرخدا«ع »بود و آن
حضرت در باره او فرمود:«حسين منى و انا من حسين...»و در آغوش پيامبر بزرگ شد.هنگام
رحلت رسول خدا،شش ساله بود.در دوران پدرش على بن ابى طالب «ع »نيز از موقعيت والايى
برخوردار بود
،علم،بخشش،بزرگوارى،فصاحت،شجاعت،تواضع،دستگيرى از بينوايان،عفو و
حلم و...از صفات برجسته اين حجت الهى بود.در دوران خلافت پدرش،در كنار آن حضرت بود
و در سه جنگ «جمل »،«صفين »و«نهروان »شركت داشت.

پس از شهادت پدرش كه امامت به حسن بن على «ع »رسيد،همچون سربازى مطيع رهبر و
مولاى خويش و همراه برادر بود.پس از انعقاد پيمان صلح،با برادرش و بقيه اهل بيت «ع »به
مدينه آمدند.با شهادت امام مجتبى «ع »در سال 49 يا 50 هجرى،بار امامت به دوش سيد
الشهدا قرار گرفت.در آن دوران دهساله كه معاويه بر حكومت مسلط بود،امام
حسين «ع »همواره يكى از معترضين سرسخت نسبت به سياستهاى معاويه ودستگيريها و
قتلهاى او بود
و نامه هاى متعددى در انتقاد از رويه معاويه در كشتن حجر بن عدى و يارانش و
عمرو بن حمق خزاعى كه از وفاداران به على «ع »بودند و اعمال ناپسندديگر او نوشت.در عين
حال،حسين بن على «ع »يكى از محورهاى وحدت شيعه و ازچهره هاى برجسته و شاخصى بود
كه مورد توجه قرار داشت و همواره سلطه اموى ازنفوذ شخصيت او بيم داشت.با مرگ معاويه
در سال 60 هجرى،يزيد به والى مدينه نوشت كه از امام حسين «ع »به نفع او بيعت بگيرد.اما
سيد الشهدا كه فساد يزيد و بى لياقتى او رامى دانست،از بيعت امتناع كرد
و براى نجات اسلام
از بليه سلطه يزيد كه به زوال و محو دين مى انجاميد،راه مبارزه را پيش گرفت.از مدينه به
مكه هجرت كرد و درپى نامه نگاريهاى كوفيان و شيعيان عراق با آن حضرت و دعوت براى
آمدن به كوفه،آن امام ابتدا مسلم بن عقيل را فرستاد و نامه هايى براى شيعيان كوفه و بصره
نوشت و بادريافت پاسخ كوفيان در بيعتشان با مسلم بن عقيل،در روز هشتم ذيحجه سال 60
هجرى از مكه به سوى عراق،حركت كرد.

پيمان شكنى كوفيان و شهادت مسلم بن عقيل،اوضاع عراق را نامطلوب ساخت وسيد
الشهدا كه همراه خانواده،فرزندان و ياران به سوى كوفه مى رفت،پيش از رسيدن به كوفه در
سرزمين «كربلا»در محاصره سپاه كوفه قرار گرفت.تسليم نيروهاى يزيدى نشدو سرانجام در
روز عاشورا در آن سرزمين،مظلومانه و تشنه كام،همراه اصحابش به شهادت رسيد،از آن پس،
كربلا كانون الهام و عاشورا سرچشمه قيام و آزادگى شد و كشته شدن وى،سبب زنده شدن
اسلام و بيدار شدن وجدانهاى خفته گرديد
.فضايل اين امام شهيد،بيش از آن است كه در اين
مختصر بگنجد،چرا كه او آويزه عرش الهى و پرورده دامن رسول خداست.پيامبر خدا«ص »در
باره اش فرمود:قسم به آنكه مرا بحق به پيامبرى فرستاد،حسين بن على در آسمان بزرگتر از
زمين است و بر سمت راست عرش الهى نوشته است «مصباح هدى و سفينة نجاة ». (33)




  • اى كه آميخته مهرت با دل
    بذر عشقى كه به دل كاشته ام
    از مى عشق تو،عاقل مجنون
    كربلا سر زد و پيدا شد حق
    تويى آن كشتى درياى حيات
    گر شود كار جهان زير و زبر
    نشود عشق تو از دل زايل (34)



  • كرده عشق تو مرا دريا دل
    جز هواى تو ندارد حاصل
    و زخم مهر تو مجنون،عاقل
    جلوه اى كردى و گم شد باطل
    هر كه را مانده جدا از ساحل
    نشود عشق تو از دل زايل (34)
    نشود عشق تو از دل زايل (34)



27-بحار الانوار،ج 98،ص 111،سفينة البحار،ج 2،ص 103،المزار،شيخ مفيد،ص 25.

28-مجمع البحرين،واژه «حرم ».

29-بحار الانوار،ج 45،ص 46.

30-سفينة البحار،ج 1،ص 246،اثبات الهداة،ج 5،ص 229.

31-مروج الذهب،ج 3،ص 99.

32-قمقام زخار،فرهاد ميرزا،ص 126.

33-سفينة البحار،ج 1،ص 257.براى آشنايى بيشتر با آن حضرت،بايد به كتابهاى مفصلتر
مراجعه كرد،از جمله:

موسوعة كلمات امام الحسين(در باره سخنان او)،حياة الامام الحسين بن على،باقر شريف
القرشى(در باره زندگانى او)
عوالم و بحار الانوار(در باره فضايل او)نفس المهموم،شيخ عباس قمى(در مقتل او)و كتابهاى
فراوان ديگر.به عنوان «كتابنامه عاشورا»در همين مجموعه مراجعه شود.

34-از مؤلف.

/ 157