جوين بن مالك ضبعى
از ياران حسين «ع »كه در كربلا شهيد شد.نامش نيز در زيارت ناحيه مقدسه آمده است.گفته اند وى ابتدا در سپاه عمر سعد بود.سپس به حسين بن على «ع »پيوست و درركاب او
جنگيد و در حمله اول به شهادت رسيد.بعضى نامش را جوير بن مالك يا حوى بن مالك نقل
كرده اند. (24) برخى هم او را با همان جون،غلام ابوذر اشتباه گرفته اند.
جهاد
از دستاوردها،اهداف،انگيزه ها،درسها و پيامهاى عمده عاشورا،«جهاد»است.جهاد،عامل قدرتو شوكت امت اسلام و نشانه حق باورى و خداجويى و آخرت گرايى مسلمان است.ملتى هم كه
از مبارزه در راه باورهاى مقدس و آرمانهاى شكوهمند خويش سر باز زند.گرفتار ذلت و زبونى
مى شود.جهاد،يكى از واجبات دينى است و پيشوايان دين،شايسته ترين كسانى اند كه به آن
قيام كنند و مردم را هنگام نياز،به جهاد فرا خوانند.جهاد،گاهى با دشمنان متجاوز و كفار مهاجم است،گاهى با منافقان و گاهى با
متجاوزان داخلى كه بر ضد حكومت حق مى شورند،گاهى بر ضد ظالمان،بدعت گذاران،
تحريف گران،ترويج كنندگان باطل،تعطيل كنندگان حدود الهى،برهم زنندگان امنيت جامعه
اسلامى و غاصبان حكومت مشروع و الهى از شايستگان است.سيد الشهدا«ع »در عصرى قرار گرفته بود كه امويان،كمر به هدم اسلام و محو شريعت بسته
بودند و دين خدا در معرض نابودى بود.جهاد آن حضرت،جانى تازه به اسلام داد وخونى تازه
در رگهاى جامعه دوانيد.آن حضرت با استناد به اين كلام پيامبر خدا«ص »كه فرمود:«من راى
سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله ناكثا عهده مخالفا لسنة رسول الله يعمل فى عباد الله بالاثم و
العدوان فلم يغير عليه بفعل و لا قول كان حقا على الله ان يدخله مدخله ».اين شرايط را بر گروه حاكم و امويان تطبيق كرده،فرمود:اينان،پيروى از شيطان كرده
واطاعت خدا را واگذاشته اند،فساد را آشكار،حدود الهى را تعطيل و بيت المال رامخصوص
خود ساخته،حرام خدا را حلال كرده،حلال الهى را حرام كرده اند.سپس خودرا شايسته
رهبرى و حكومت دانسته،مردم را به تبعيت از نماينده اش «مسلم بن عقيل »
فرمان مى دهد،تا خودش به كوفه برسد. (25) سكوت نكردن در برابر سلطه ستم و اعتراض
به بدعتها و كشتن بى گناهان و هتك نواميس مسلمانان و قطع حقوق حقداران،از
مظاهرديگر جهاد است كه حسين بن على «ع »پيشتاز اين جبهه نيز بود.در نامه هايى هم كه
پس ازورود به مكه،به مردم بصره و كوفه نوشت،سخن از نابود كردن سنت و احياى
بدعت توسط بنى اميه و دعوت كوفيان و بصريان به اطاعت از خويش است تا در مبارزه اى
باباطل،آنان را به «راه رشد»هدايت كند.در وصيت نامه اش به محمد بن حنفيه نيز هنگام خروج
از مدينه،حركت خود را براى «اصلاح »در امت پيامبر و بر اساس امر به معروف ونهى از منكر
مى شمارد(و انى لم اخرج اشرا...) (26) در خطبه اى هم كه در مكه مى خواند،پس از بيان زيبايى
شهادت براى انسان و اشتياق خويش به پيوستن به نياكان شهيدش،از مردم دعوت مى كند
كه هر كس آماده فدا كردن جان در اين راه است،به او بپيوندند(من كان باذلا فينا مهجته
موطنا على لقاء الله نفسه فليرحل معنا). (27)
جهاد حسين بن على «ع »براى احياء دين بود.در
اين راه و با اين انگيزه،هم كشتن وهم كشته شدن حيات و پيروزى است.جهاد و شهادت
آزادمردان،هميشه با بذل جان وايثار و نثار خون است و ثمره آن بيدارى مردم و احياى حق
است.اين خط و برنامه،معامله با خداست كه مشترى جانها و اموال مؤمنان است و به
پيكارگران در راهش،نويدبهشت داده است،چه بكشند،چه كشته شوند، (28) و اين همان
فرهنگ «احدى الحسنين »
است كه قرآن آن را تعليم و الهام مى دهد.هم سيد الشهداء،مجاهد در راه خدا بود و هم ياران
شهيدش.مبارزه آنان،عمل به وظيفه اسلامى و تكليف خدايى در مقابل ترويج بدعتها و
انحرافات و زدودن حقايق دين بود.هر چند دشمنان مى كوشيدند جهادشان راياغيگرى و آن
مجاهدان راه خدا را«خارجى »و شورشى معرفى كنند.از اين رو درزيارتنامه هاى امام حسين و
يارانش،از جمله اوصاف آن حضرت،نسبت به «جهاد»تاكيدشده است.در زيارتهاى مختلف،
نسبت به سيد الشهدا اين تعابير ديده مى شود:«الزاهدالذائد المجاهد،جاهد فيك المنافقين و
الكفار،جاهدت فى سبيل الله،جاهدت الملحدين،جاهدت عدوك،جاهدت فى الله حق
جهاده » (29) .و در باره شهداى كربلا نيز اين كلمات وتعابير به كار رفته است:«نصحتم لله و
جاهدتم فى سبيله،اشهد انكم جاهدتم فى سبيل الله،الذابون عن توحيد الله.» (30) و براى
خنثى كردن تبليغات دشمن،در زيارتنامه ها همه اين صفات و اعمال،براى سيد الشهدا و
يارانش با مطلع «اشهد انك...»آمده است،گواهى زائر بر اينكه اينان مجاهدان راه خدا بودند و
مبارزه شان،جهادى مقدس بر ضد باطل بود.عاشورا،سرمايه الهام بخش مجاهدان در طول تاريخ گشت و خون سيد الشهدا و شهداى كربلا،
خون حماسه سازان ظلم ستيز را به جوش آورد.
24-انصار الحسين،ص 66.25-از سخنرانى امام حسين «ع »در منزل بيضه،كامل ابن اثير،ج 3 ص 280،حياة الامام
الحسين،ج 3،ص 80.26-مقتل خوارزمى،ج 1،ص 188.27-لهوف،ص 3.28-ان الله اشترى من المؤمنين انفسهم و اموالهم...(توبه،آيه 111).29-در مفاتيح الجنان،خط طاهر خوشنويس،دفتر نشر فرهنگ اسلامى،صفحات 418،423 تا
425،441،444.30-همان،صفحات 440،444،448.