كربلايى
منسوب به كربلا،اهل كربلا،كسى كه به زيارت كربلا رفته باشد،عنوانى كه روستاييان و عامهرا بدهند،مخاطبه اى عامه مردم را آنجا كه نام او ندانند.كربلايى:ساخته و پرداخته كربلا. (21)
همانگونه كه زائران خانه خدا را حاج و حاجى گويند،بعنوان تكريم و احترام،به زائران حرم
امام رضا«ع »«مشهدى »و به زوار كربلا هم «كربلايى »گويند.در قديم،رمز ونشانه اين بوده كه
كسى كه با اين نام معروف مى شود
،به زيارت قبر امام حسين «ع »موفق شده است.همچنين در
تعبير استعارى،به هر چه كه حال و هوا و خصوصيات قيام عاشورارا داشته باشد و با الهام از
آن حماسه شكل گيرد«كربلايى »مى گويند،مثل:امت كربلايى،شور كربلايى.ابداع اين لقب،از
اسباب ماندگارى ارزشهاى معنوى اين ديار و مدفون درآن مزار است و بيش از يك تعبير
عرفى،بار فرهنگى و مقدس دارد.
كردوس بن زهير تغلبى
از شهداى كربلاست.برادرش نيز(قاسط بن زهير)در عاشورا،در ركاب امام حسين «ع »بهشهادت رسيد. (22) نام او به شكلهاى ديگر هم ذكر شده است.
كرده امام حسين «ع »
كرده و كرد،قطعه زمينى كه كناره هاى آن را بلند كرده باشند و در ميان آن سبزى بكارنديازراعت ديگرى كنند.زمينى كه براى كاشتن سبزى يا ميوه درست كنند و در آن چيزى بكارند. (23)
در قديم،رسم بوده كه كشاورزان،زمينهاى مزروعى خود را كرده بندى(قسمت بندى)
مى كردند و يك كرده را به نام امام حسين «ع »مى كاشتند و در آخر سال حساب مى كردند و
درآمد آن را به يكى از تكاياى شهر مى پرداختند
تا به مصرف سوگوارى خامس آل عبا برسد. (24)
اين نوعى موقوفه سازى براى سيد الشهدا«ع »بود و بودجه مردمى كه مخارج تكايا و سوگواريها
را تامين مى كرد،بعلاوه به كشاورزى و محصول زارعين هم بركت مى داد و آنان امام
حسين «ع »يا ابا الفضل «ع »را در زمين و زراعت خويش،شريك وسهيم مى كردند و نشانه نوعى
محبت و ولايت نسبت به خاندان رسول خدا«ص »بود.
كعب بن جابر ازدى
از سپاهيان عمر سعد در كربلا،كه روز عاشورا با برير بن خضير جنگيد و او را به شهادترساند.قاتل «برير»را شخص ديگر نيز نوشته اند. (25)
كليددار
منصب رياست خدام و حرم سيد الشهدا«ع »،اين منصب مقدس،در عهد كهن نسبت به خانهخدا هم وجود داشت و اجداد و نياكان رسول خدا«ص »همچون قصى،عبد الدار،عبد مناف،
هاشم و عبد المطلب،منصب كليددارى كعبه و آب دادن به حاجيان ومهماندارى از زائران
حرم الهى را بر عهده داشتند و براى آنان شرافت و افتخار و نوعى قدرت مذهبى و اجتماعى به
شمار مى آمد.نسبت به مرقد مطهر ائمه و بويژه ابا عبد الله الحسين «ع »نيز،اين منصب خاص،
عنوان احترام آميزى بوده است و خاندانهايى به همين لقب شهرت يافته اند و در نسل خود،
افتخار خدمتگزارى به حرم حسينى را همواره داشته اند.
كل يوم عاشورا
هر روز عاشورا و هر سرزمين،كربلاست.«كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا».اين جمله و شعار،نشان دهنده پيوستگى و تداوم خط درگيرى حق و باطل در همه زمانها ومكانهاست.عاشورا و
كربلا،يكى از بارزترين حلقه هاى اين زنجيره طولانى است.هميشه حق و باطل رو در روى
همند و انسانهاى آزاده،وظيفه پاسدارى از حق و پيكار با باطل رابر عهده دارند و بى تفاوت
گذشتن از كنار صحنه حق و باطل،بى دينى است.امام خمينى «قدس سره »بارها به اين نكته
مهم توجه دادند،از جمله در ايام جنگ تحميلى:و (26)
درپيامى به مناسبت 17 شهريور فرمود:«عاشورا،قيام عدالتخواهان با عددى قليل و ايمان
وعشقى بزرگ،در مقابل ستمگران كاخ نشين و مستكبران غارتگر بود و دستور آن بود كه اين
برنامه،سرلوحه زندگى امت در هر روز و در هر سرزمين باشد.روزهايى كه بر ماگذشت،
عاشوراى مكرر بود و ميدانها و خيابانها و كوى و برزنهايى كه خون فرزندان اسلام در آن ريخت،
كربلاى مكرر.».«17 شهريور،مكرر عاشورا و ميدان شهدا مكرركربلا و شهداى ما مكرر شهداى
كربلا و مخالفان ما مكرر يزيد و وابستگان او هستند.» (27)
نبرد عاشورا،گر چه از نظر زمان،
كوتاهترين درگيرى بود(نيم روز)ولى از نظر امتداد،طولانى ترين درگيرى با ستم و باطل
است و تا هر زمان كه هر آرزومندى آرزو كند كه كاش در كربلا بود و در يارى امام شهيدان،به
فوز عظيم شهادت مى رسيد(يا ليتنا كنا معكم فنفوز فوزا عظيما)، (28) جبهه كربلا گرم و
درگيرى عاشورا داير است.آنگونه كه حسين «ع »،وارث آدم و ابراهيم و نوح و موسى و عيسى و
محمد«عليهم السلام »است،پيروان عاشورايى او نيز وارث خط سرخ جهاد و شهادت اند و پرچم
كربلا را بر زمين نمى نهند،واين جوهر تشيع در بعد سياسى است.
شيعه بايد آبها را گل كند
خط سوم خط سرخ اولياست
شيعه يعنى تشنه جام بلا
شيعه يعنى بازتاب آسمان
از لب نى بشنوم صوت تو را
شيعه يعنى سالك پا در ركاب
اين سخن كوتاه كردم و السلام
شيعه يعنى تيغ بيرون از نيام (29)
خط سوم را به خون كامل كند
كربلا بارزترين منظور ماست
شيعگى يعنى قيام كربلا
بر سر نى جلوه رنگين كمان
صوت «انى لا ارى الموت »تو را
تا كه خورشيد افكند از رخ نقاب
شيعه يعنى تيغ بيرون از نيام (29)
شيعه يعنى تيغ بيرون از نيام (29)
جنوب لبنان و بيشتر مناطق اسلامى كربلاى دومى مى ساخت و همان موضعى رامى گرفت
كه در برابر معاويه و يزيد ايستاد و از همه مدعيان اسلام و تشيع و از آنان كه برقدس و جنوب
لبنان مى گريند و در اعلاميه ها،سخنرانيها و صفحه مطبوعات بر سرفلسطين و لبنان معامله
مى كنند و در خيابانها و مجامع،سلاح با خود حمل مى كنند،بيش ازتعدادى كه در كربلاى
اول كنار آن حضرت ايستادند و ياريش كردند
،او را يارى نمى كردند.» (30) اين ديدگاه،ردكننده
نظريه اى است كه كربلا و قيام حسينى را تكليفى خاص امام مى داند كه نمى توان از آن تبعيت
كرد.وقتى ابا عبد الله الحسين «ع »ضرورت قيام بر ضدسلطه ستمگرى را كه حلال را حرام
مى كند و عهد الهى را شكسته،بر خلاف سنت پيامبرعمل مى كند
و تجاوزكارانه عمل
مى نمايد،در خطبه خويش مى آورد و اين صفات را درسلطه يزيدى محقق مى داند،در پايان
مى افزايد«فلكم فى اسوة » (31) در كار من براى شماالگوى تبعيت است،اين مى رساند كه گستره
زمين و زمان،كربلا و عاشوراست و هميشه وهمه جا بايد با الهام از اين مكتب،بر ضد ستم
قيام كرد و در راه آزادى و عزت،فداكارى نمود.امام خمينى «ره »فرموده است:«اين كلمه كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا،يك كلمه بزرگى
است...همه روز بايد ملت ما اين معنى را داشته باشد كه امروز روز عاشورا است وما بايد مقابل
ظلم بايستيم و همين جا هم كربلاست و بايد نقش كربلا را ما پياده كنيم،انحصار به يك زمين
ندارد.انحصار به يك افراد نمى شود.قضيه كربلا منحصر به يك جمعيت هفتاد و چند نفرى و
يك سرزمين كربلا نبوده،همه زمينها بايد اين نقش را ايفاكنند.» (32)
21-لغت نامه،دهخدا.22-انصار الحسين،ص 92.23-لغت نامه،دهخدا.24-تاريخ تكايا و عزادارى در قم،ص 189.25-بحار الانوار،ج 45،ص 15.26-صحيفه نور،ج 20،ص 195.27-همان،ج 9،ص 57.28-زيارت عاشورا.29-ابياتى از مثنوى:«شيعه نامه »،محمد رضا آقاسى(كيهان 12/6/71).30-الانتفاضات الشيعيه،هاشم معروف الحسنى،ص 387.31-تاريخ طبرى،ج 4،ص 304.32-صحيفه نور،ج 9،ص 202.