ذاكر
ياد آورنده،كسى كه از مصايب اهل بيت مى گويد و مردم را مى گرياند،چه مداح باشد وچهواعظ و منبرى.«ذاكر اهل بيت »،عنوانى افتخارآميز است براى آنانكه با مداحى و مرثيه خوانى،
نام و ياد و فضايل و مظلوميتهاى خاندان پيامبر را زنده نگه مى دارند و نقشه دشمنان را در به
فراموشى سپردن ظلمهاى خود به دودمان رسالت،خنثى مى سازند.ذكر و ياد ائمه و شهداى كربلا،مورد تشويق امامان بود و خودشان همواره از ذاكران
واحياگران حادثه كربلا و مظلوميت اهل بيت بودند و بر آن مى گريستند.امام صادق «ع »
فرمود:«من ذكرنا عنده ففاضت عيناه حرم الله وجهه على النار». (22) هر كس كه نزد او
يادشويم و چشمانش اشك آلود شود،خداوند چهره اش را بر آتش حرام مى كند.
ذكر مصيبت
سنتى در جهت احياى ياد و نام ائمه و مطرح نگه داشتن حادثه عاشورا.در اين برنامه،چهبصورت مقطع پايانى سخنرانى و موعظه و چه بصورت مستقل،حوادث كربلا وكيفيت شهادت
امام حسين «ع »و ياران او و نيز امامان ديگر بصورتى سوزناك نقل مى شودكه سبب تحريك
عواطف و گريستن بر سيد الشهدا مى گردد.نقل حوادث بر اساس مقتلهاانجام مى گيرد و
شايسته است كه از منابع معتبر و شعرهاى خوب استفاده مى شود تاموجب وهن به مقام
معصومين و خاندان عصمت نگردد.امام سجاد«ع »كه بيست سال به ياد عاشورا مى گريست،مى فرمود ياد شهادت فرزندان فاطمه
چشمانم را پر اشك مى كند:«انى لم اذكر مصرع بنى فاطمة الا خنقتنى لذلك عبرة » (23) با اين
حساب،ياد حادثه و يادآورى آن مظلوميتها خودش كافى است تا مستمعان را بگرياند و نيازى
به آميختن دروغ يا نقل حرفهاى بى اساس در ذكر مصيبت و مرثيه خوانى نيست.ذكر مصيبت،سبب تعميق نهضت حسينى و پيوند عاطفى و قلبى شيعه باسيد الشهداست و
نقشه دشمنان اهل بيت را كه كوشش در محو جنايات خويش داشتند،نقش بر آب مى كند و
جامعه را هوادار اهل بيت و خصم ظالمان مى پرورد. (24) البته بايد ذاكران و مرثيه خوانان،هم
شايستگى اين منصب حساس را داشته باشند وهم در محتواى مرثيه خوانى خود دقت داشته
باشند و نصايح بزرگان را در آداب آن به كاربندند.
ذو الجناح
بالدار،نام اسب حسين بن على «ع »كه روز عاشورا بر آن نشسته بود.از آن جهت كه اين اسب،رهوار و تندرو بوده است،به آن ذو الجناح مى گفته اند.اين اسب،پس از شهادت آن حضرت،از
پيكر وى دفاع مى كرد و به سواران دشمن حمله مى نمود و به اين طريق،تعدادى را كشت. (25)
سيد الشهدا تا آخرين حد و لحظه توان خود،سوار بر اين اسب بود ومقاومت و جنگ مى كرد.
در پايان از روى اين اسب بر زمين كربلا افتاد.
نه ذو الجناح دگر تاب استقامت داشت
بلند مرتبه شاهى ز صدر زين افتاد
اگر غلط نكنم عرش بر زمين افتاد
نه سيد الشهدا بر قتال،طاقت داشت
اگر غلط نكنم عرش بر زمين افتاد
اگر غلط نكنم عرش بر زمين افتاد
فرياد و گام بر زمين زدن به سوى خيمه ها دويد تا شهادت امام را به اهل بيت خبردهد.زنان
متوجه شهادت امام شدند و شيون آنان برخاست. (26) در برخى منابع نقل شده كه اسب امام،
پس از شهادت حضرت،وحشتزده از نزد بانوان گريخت و خود را به آب فرات انداخت و ناپديد
شد. (26) در زيارت ناحيه مقدسه از اين اسب،با عنوان «جواد»ياد شده كه بازين و حالت پريشان
روى به خيمه ها نهاد:«فلما نظرن النساء الى الجواد مخزيا و السرج عليه ملويا خرجن من
الخدور ناشرات الشعور،على الخدود لاطمات و للوجوه سافرات وبالعويل داعيات...». (28) و
روايت است كه پس از شهادت امام،اين اسب با همهمه مى گفت:«الظليمة الظليمة لامة قتلت ابن بنت نبيها». (29)
خونى كه روى يال تو پيداست،ذو الجناح
يك قطره آفتاب به روى تنت نشست
بوى خدا ز يال تو برخاست،ذو الجناح (30)
خون هميشه جارى مولاست،ذو الجناح
بوى خدا ز يال تو برخاست،ذو الجناح (30)
بوى خدا ز يال تو برخاست،ذو الجناح (30)
ذو حسم
نام محلى است.يكى از منزلگاههاى ميان مكه و كوفه.چون طليعه سپاه اعزامى ازكوفه براىامام حسين «ع »آشكار شد،يارانش را به طرف ذو حسم سوق داد و پيش ازرسيدن نيروهاى
دشمن،در آنجا اردو زد.حر و سربازانش در همين مكان با امام حسين «ع »برخورد كردند و آن
حضرت دستور داد حر و سپاه او و حتى اسبانشان راسيراب كنند كه از راه رسيده بودند و
بى تاب عطش بودند.امام سپس براى آن گروه سخنرانى كرد و هنگام ظهر،نماز
ماعت خوانده شد.حر و سپاه او نيز به امام حسين «ع »اقتدا كردند. (31)
22-بحار الانوار،ج 44،ص 285.23-بحار الانوار،ج 45،ص 109.24-ر.ك:«نقش انقلابى ياد و يادآوران »،شريعتى.بحار الانوار،ج 44،ص 278،احاديث گريستن و
عزادارى برسيد الشهداء را آورده است.25-مناقب،ابن شهر آشوب،ج 4،ص 58.26-بحار الانوار،ج 45،ص 60.27-تذكرة الشهدا،ملا حبيب الله كاشى،ص 353.28-حياة الامام الحسين،ج 3،ص 298.29-بحار الانوار،ج 44،ص 266.30-از:حسين عبدى.31-مقتل الحسين،مقرم،ص 215.