ممنوعيت عزادارى - فرهنگ عاشورا نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

فرهنگ عاشورا - نسخه متنی

سید محمد حسینی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ممنوعيت عزادارى

در پى ورود انديشه هاى غربزدگى در ايران و مقابله با مذهب و فرنگى ساختن كشور،با يك
سرى از مظاهر دين و سنتهاى مذهبى در ايران مبارزه شد.جلوگيرى از اقامه عزادارى و
مجالس سوگوارى براى ابا عبد الله «ع »هم يكى از اين برنامه ها بود.عليه آن هم فعاليت
فرهنگى شد و هم اقدام عملى.در مقطعى از تاريخ ايران(از سال 1313 تا 1320شمسى)در دوره
رضاخان،عزادارى براى سيد الشهدا«ع »ممنوع شد و تكيه ها موقتا رونق خود را از دست دادند. (24)
در آن مدت،در خانه ها و پنهانى و گاهى پيش از روشن شدن هواو دميدن خورشيد،مجالس
روضه برپا مى شد
و دور از چشم ماموران رضاخان عزادارى انجام مى گرفت و اگر ماموران
رضاخان به كسى مظنون مى شدند،دستگيرش مى كردند يابا گرفتن رشوه،رها مى كردند.
مردم براى شركت در مجالس روضه كه در خانه ها پنهانى برگزار مى شد،از بيم ماموران گاهى
از پشت بامها به منزل يكديگر رفت و آمد مى كردند
وروضه خوان هم براى آنكه به چنگ
ماموران گرفتار نشود،با لباس مبدل به خانه هامى رفت و آنجا لباس خود را مى پوشيد. (25)
براى پيشبرد اين هدف،هم از تبليغات و كارهاى فرهنگى استفاده مى شد،هم از نيروهاى
قهريه.برخى نويسندگان غرب زده،همچون آخوندف و آقاخان كرمانى،با قلم به ميدان مبارزه
مى آمدند و رضاخان با مامور و سرباز.

آخوندف(آخوند زاده)مى نويسد:«هر جا مى رود تعزيه برپاست،مگر مصيبت و دردخود آدم
كم است كه با نقل گزارش هزار ساله،اوقات خود را دائما تلخ كند و به جهت عمل بيفايده از
كسب و كار باز بماند؟...» (26) ميرزا آقاخان كرمانى هم مى نويسد:«آئين عزادارى و ماتم گرى
روح شادى و كامرانى را از ميان اين ملت برانداخته،روزشان را چون شب تار ساخته است،
ايرانيان با حبيب بن مظاهر هيچ قرابت و خويشى ندارند،روزسوگوارى هزار سال پيش را بر
پا مى كنند و بر مظلومان آن زمان مى گريند» (27)
اما رضاخان،كه روزى براى جذب افكار
مذهبيها،در مجالس عزا شركت مى كرد،پس از مسلط شدن،به برخورد حذفى با عزادارى سيد
الشهدا«ع »پرداخت.به اين دو نقل توجه كنيد:امام خمينى «ره »مى فرمايد:«وقتى كه او(رضاخان)
آمد،ابتداءا شروع كرد به اظهار ديانت و اظهارچه و روضه خوانى و سينه زنى و گاهى ماه محرم
در همه تكيه هايى كه در تهران بود مى رفت و مى گرديد،خودش تا وقتى كه سوار مطلب شد،
سلطه پيدا كرد.

همين آدمى كه اينطور مجلس روضه داشت،هم آنطور سينه زن و ارتش مى آمد به سينه زنى...
،همين آدمى كه اين دستگاه روضه را داشت،همچو قدغن كرد دستگاه خطابه ووعظ و روضه و
همه اينها را كه در تمام ايران شايد يك مجلس علنى نبود،اگر بود در خفا،در بعضى شهرها در
خفا و به صورتهاى مختلف و با اسمهاى مختلف.» (28) اما نقل ديگر:«پهلوى پس از به سلطنت
رسيدن،نخست محل روضه قزاق خانه را به تكيه دولت منتقل نمود و از شكوه و جلال و مدت
آن كاست
و پس از چند سالى بكلى متروك گردانيد،سپس شهربانى براى برقرارى مجالس
عزادارى موانع و مشكلاتى به وجود آورد كه قبلا بايستى تحصيل اجازه نمود.و بعدا هم حركت
دسته هاى عزادار درايام عاشورا را ممنوع گردانيد و اگر احيانا در بعضى از خانه ها محرمانه
مراسم عزادارى به عمل مى آمد،صاحبان خانه تحت تعقيب قرار مى گرفتند و به زندان
مى افتادند،بعدا به جاى عزادارى،كاروان شادى(كارناوال)در ايام عاشورا به راه انداختند و
صنوف رامجبور كردند كه در برپايى كارناوال پيشقدم شده،هر صنفى دسته خود را شركت
دهد.

خوب بخاطر دارم در اواخر سلطنت پهلوى حركت كارناوال مصادف بود با شب عاشوراو در
كاميونها دستجات رقاصه با ساز و آواز به پايكوبى و رقص در شهر به گردش در آمده بودند،در
عوض اگر احيانا افرادى از ذاكرين با عبا و عمامه ديده مى شدند،تحت تعقيب قرار مى گرفتند.» (29)

منبر

«آنچه خطيب بر آن ايستد و خطبه خواند.كرسى مانندى پايه دار كه واعظ و خطيب بربالاى
آن نشسته خطبه خواند و موعظه كند.كرسى چند پله براى وعاظ و مذكران.اهل منبر:
روضه خوان و خطيب و واعظ.» (30) منبر:آنچه بر بالاى آن مى روند،براى وعظ وخطبه.ريشه اش
از«نبر»به معناى رفعت و بالايى است و به منبر،منبر گفته اند،بخاطرارتفاعش. (31) منبر،انواع
گوناگون دارد:چوبى،آهنى،سنگى با پله هاى متفاوت از نظر تعداد.

منبر بعنوان جايى كه خطبا و ائمه جمعه از فراز آن به القاء خطبه و ايراد سخن مى پرداخته اند.
از صدر اسلام وجود داشته و اغلب،در سيطره حكومتها و خلافتها بوده ووسيله ترويج يك فكر
محسوب مى شده است.

منبرى كه خطيب وابسته به يزيد بر فراز آن رفته و از يزيد تعريف مى كرد و آل على راناسزا
مى گفت.امام سجاد«ع »اجازه گرفت تا بر منبر فراز آيد.بر منبر رفت و خود رامعرفى كرد و يزيد
و دودمان او را رسوا ساخت.آن حضرت،از منبرى كه خطيب وابسته به ستم بر فراز آن سخنان
ناروا مى گفت،بعنوان چوب ياد كرد و فرمود:«يا يزيد،ائذن لى حتى اصعد هذه الاعواد...»رسول
خدا«ص »هم زمانى خواب ديده بود كه پس از او،بنى اميه از منبر او بالا مى روند و مردم را از
راه راست،باز مى دارند
و از اين خواب،بسيارپريشان شده بود. (32) امروز نيز استفاده از منبر
هنگام وعظ و ارشاد و سخنرانيهاى مذهبى،چه در ايام محرم و ماه رمضان و چه در مناسبتها و
ايام ديگر سال،رايج است و منبر رفتن از شيوه هاى كهن تبليغات مذهبى به شمار مى رود.
استفاده از منبر در خطابه،خاص روحانيون است وسخنرانان غير روحانى براى سخن گفتن از
ميز و تريبون استفاده مى كنند،نه منبر.حرمت منبر بعنوان آنچه يادگار عصر رسول
خدا«ص »است،همچنان محفوظ است.


24-كيهان فرهنگى،سال 10 شماره 3،ص 31.

25-ر.ك:«تاريخ تكايا و عزادارى قم »،ص 222.

26-نهضت امام خمينى،ج 3،ص 43 به نقل از انديشه هاى آخوندزاده.

27-همان،ص 46.

28-صحيفه نور،ج 7،ص 4

29-«حاج آقا حسين قمى،قامت قيام »،محمد باقر پورامينى،ص 80(به نقل از:تاريخ
يست ساله ايران 4/19).

30-لغت نامه،دهخدا.

31-مجمع البحرين.

32-بحار الانوار،ج 58،ص 168.

/ 157