نواويس
نام محلى است كه در خطبه امام حسين «ع »هنگام خروج از مكه به سوى عراق آمده است.خطبه «خط الموت »اشاره دارد كه پيكرش در منطقه اى بين نواويس و كربلا پاره پاره خواهد
شد:«كانى باوصالى تقطعها عسلان الفلوات،بين النواويس و كربلا...» (34) معناى ناووس،
گورستان مسيحيان و نيز تابوت سنگى است كه جسد مرده را در آن مى گذارند. (35) در اينجا
مقصود،روستاى خرابى است كه قبلا مسيحى نشين و در نزديكى كربلا واقع بوده است.
نوحه
بيان مصيبت،گريه كردن با آواز،آواز ماتم،شيون و زارى،مويه گرى،زارى بر مرده،شعرى كه درماتم و سوگوارى با صوت حزين و ناله و زارى خوانند،اعم از سوگوارى براى كسى كه تازه مرده،
يا براى امامان شيعه. (36) تركيبات ديگر آن عبارت است از:نوحه آراستن،نوحه ساختن،نوحه
سرودن،نوحه خوانى.نوحه گرى بر مرده،رسم جاهليت بوده است و كارى مكروه است، (37) مگر
براى معصومين «ع »كه نوحه و گريه بر آنان از شعائرمهم و از عوامل نشر فضيلتها و احياى ياد
اسوه هاى كمال است
و خود امامان برسيد الشهدا«ع »مى گريستند و امر به نوحه خوانى
مى كردند.بر جعفر طيار و حمزه سيد الشهدا نوحه خوانى شد.آنچه كه از كراهت نوحه و
ناپسند بودن شغل نوحه گرى وزشت بودن اجرت نوحه گر در روايات ياد شده،ناظر به
نوحه گريهاى جاهلى است كه آميخته به باطل و گاهى حرام بود. (38) در فرهنگ عزادارى براى
امام حسين،نوحه به نوعى خاص از شعر مرثيه مى گويند كه در مجالس به صورت جمعى اجرا
مى شود.«اشعار نوحه را براى سينه زدن مى ساختند،يكى نوحه مى خواند
و ديگران به نوا و
آهنگ و وزن اشعار نوحه خوان سينه مى زدند.ولى اشعار مرثيه را با آهنگ در مجالس
سوگوارى براى به گريه افكندن و اظهار تاسف شنوندگان بر قتل شهداى كربلا مى خواندند و
عنوان روضه نداشت.»، (39) «...از معروفترين شعراى عصر قاجار كه مرثيه و نوحه ساخته اند،
مى توان يغماى جندقى و وصال شيرازى را نام برد». (40) اين شيوه در بين عربها هم متداول
است و سبك مرثيه سرايى و نوحه خوانى بر سالار شهيدان مخصوص است.با توجه به
گستردگى اين مراسم و رواج آن در طول سال،حتى در سوگ امامان ديگر،ضرورت دارد كه
سروده هاى ناب و نوحه هاى صحيح ودور از تحريفها و دروغها پديد آيد و فرهنگ عاشورا در
قالب نوحه نيز ترويج گردد ونوحه خوانان نيز،بيش از هدف قرار دادن گريه،نشر فضيلتهاى
اهل بيت را هدف قرار دهند. (41)
نوحه خوان
كسى كه در ايام سوگوارى امامان براى دسته هاى سينه زن يا زنجير زن،اشعار مصيبت و نوحهو مرثيه را با آهنگ مخصوص مى خواند و عزاداران به آهنگ او سينه و زنجير مى زنند. (42)
نوحه سرا
محل نوحه،عزاخانه،ماتمكده،ماتم سرا،غمكده. (43) همچنين به كسى كه اشعار نوحه ومرثيهمى سرايد«نوحه سرا»گويند،يعنى سراينده نوحه.
نهر علقمه
نهر علقمه يا علقمى،نهرى بوده كه از فرات منشعب شده و آب زلال آن را به منطقه كربلا وسرزمينهاى اطراف آن مى رسانده است.نسبت علقمى به شخص است،جدمؤيد الدين علقمى
وزير،حفر كننده آن نهر بوده است. (44) در مرثيه ها،شهادت عباس بن على «ع »را كنار نهر علقمه
ياد مى كنند(كنار نهر علقمه،افتاد دست عباس).
نهضت يا شورش؟
حركت امام حسين «ع »كه بصورت امتناع از بيعت با يزيد و هجرت به مكه و از آنجا به كربلابود،حركتى الهام گرفته از قرآن و سنت پيامبر«ص »و بر اساس عمل به تكليف دربرابر
حكومت جور و ولايت فسق و براى مبارزه با بدعتها و مقابله با اعاده جاهليت بود(-اهداف
نهضت عاشورا).اين از مجموعه سخنان و خطبه هاى آن حضرت و ماهيت قيام وى و عملكرد
امويان روشن است و چون مبتنى بر اصل «ولايت صالحان »و فلسفه سياسى ناب اسلام بود و آن
حضرت،صرفا براى قيام به وظايف امامت و نهى از منكر واحياى سيره پيامبر«ص »دست به آن
حركت زد
،حركت او يك «نهضت مكتبى »تلقى مى شود.اما هواداران بنى اميه،چه در آن زمان و
چه قرنهاى بعد و حتى عصر حاضر،كوشيده اند كه حركت آن حضرت را نوعى شورش،آشوب،
فتنه انگيزى،ايجاد تفرقه درامت و تمرد از خلافت معرفى كنند و در كشتن او،حق را به جانب
يزيد بدهند كه يك شورشگر بر ضد خلافت مركزى را كشته است.در اين مورد،به احاديثى هم
استنادمى كنند كه رسول خدا«ص »به كشتن كسى كه يكپارچگى امت را به هم زند فرمان
داده است
و مى گويند:«قتل الحسين بسيف جده ».در حالى كه حديث،بر فرض
صحت مخصوص جايى است كه حكومتى اسلامى و حاكمى متعهد و عادل باشد و كسى
ياكسانى بخواهند بر ضد آن آشوب و فتنه گرى كنند.اما نه حكومت امويان مشروع بود،
نه بيعت مردم آزادانه و به اختيار بود،نه حكام،به دين و عدل رفتار مى كردند و نه از
ارتكاب فسق و فجور و محرمات پروا داشتند و نه مال و جان و نواميس مسلمانان پاك،از
تعرض وستم يزيد و عمال او مصون بود.بنابر اين جهاد بر ضد چنين حكومتى،تكليف دينى
امام حسين «ع »بود.گر چه امام مى دانست كه در آن شرايط،به پيروزى نظامى سريع دست نمى يابد،اما بازچنان
نبود كه بى فكر و برنامه و بدون نقشه خود را به كشتن دهد.نتايج مقطعى و درازمدت آن
حركت خونين در آگاهانيدن مردم و افشاى چهره ظلم و ايجاد انگيزه مبارزه درمردم و حفظ
دين از نابودى و بالاتر از همه «عمل به وظيفه »آن حضرت را به قيام واداشت و اينها براى آن
امام،«فتح »به شمار مى رفت،هر چند خون خود و يارانش در اين راه،ريخته مى شد.چون
مى دانست كه به هر تقدير او را خواهند كشت،براى نحوه شهادت برنامه ريزى كرد تا به
مؤثرترين صورت و الهام بخش ترين شكل در آيد.در واقع،سلاح او«شهادت »بود و در استراتژى
او«خون »،بر«شمشير»پيروز شد.
نى،نيزه
نى،گياهى آبى و داراى ساقه ميان كاواك و راست.ساقه آن ميان تهى و به ضخامت انگشتى يابيش از آن است و رنگ آن غالبا زرد است...و هر لوله مانندى كه ميان تهى باشد،مزمار،ناى.
نيزه سلاحى معروف كه چوبى باريك است و استوانه اى شكل،مانند نى كه در سر آن پيكانى
نصب كرده اند،به عربى رمح گويند.به معناى پرچم و رايت هم آمده است. (45) در عاشورا،هم به
عنوان سلاح جنگ به كار گرفته مى شد،هم سر شهدا را بر نوك نيزه ها كردند و به دربار بردند
و در شهرها گرداندند.به قول محتشم:
روزى كه شد به نيزه سر آن بزرگوار
خورشيد سر برهنه برآمد زكوهسار
خورشيد سر برهنه برآمد زكوهسار
خورشيد سر برهنه برآمد زكوهسار
اى رفته سرت بر نى،وى مانده تنت تنها
ماندى تو و بنهاديم ما سر به بيابانها
ماندى تو و بنهاديم ما سر به بيابانها
ماندى تو و بنهاديم ما سر به بيابانها
سر نى در نينوا مى ماند اگر زينب نبود
كربلا در كربلا مى ماند اگر زينب نبود
كربلا در كربلا مى ماند اگر زينب نبود
كربلا در كربلا مى ماند اگر زينب نبود
نينوا
شهادتگاه امام حسين «ع ».نام منطقه اى در كوفه و شرق دجله و شرق كربلا،ازروستاهاىمنطقه طف.«نينوا يك سرى تپه هاى باستانى است كه كشيده شده و تا مصب نهر علقمه
امتداد مى يابد.قريه «يونس بن متى »است و آن حضرت از ميان مردم اين منطقه بيرون آمده
است (46) .نينوا امروز به «باب طويرج »معروف است كه در شرق كربلا قرار گرفته است.» (47)
«ناحيه اى در سواد كوفه كه كربلا از آن ناحيه است.نام قصبه موصل و نام شهرى كه يونس
عليه السلام به آنجا جهت دعوت كردن مردم آن شهر رفته بود.» (48) وقتى حسين بن على «ع »به
اين منطقه رسيد به سوارى برخورد كه نامه ابن زياد را براى حر آورده بود.مضمون نامه اين بود:حسين را محاصره كن و در سرزمين بى آب و علفى فرود آر.كمى پيشتر
رفتند تا به زمين كربلا رسيدند و فرود آمدند. (49) در ادبيات عاشورا،نسبت به نى و نينوا نيز
تعابير عاطفى و عرفانى فراوانى ساخته و به كار برده اند و صحراى كربلا را پر از نواى حقجويى
و حقگويى دانسته اند.از آن آتش كه نمرود زمان در جان ابراهيميان افكندبه دشت «نينوا»،ناى حقيقت از«نوا»افتاد.ولى...مرغ شباهنگ حقيقت،از نواى ناله «حق،حق »نمى افتد. (50)
34-اعيان الشيعه،ج 1،ص 593.35-المنجد،فرهنگ لاروس،سخنان حسين بن على از مدينه تا كربلا.36-لغت نامه،دهخدا.37-بحار الانوار،ج 79،ص 88.38-به روايات مربوط به تعزيه و ماتم و نوحه در بحار الانوار،ج 79،ص 71 تا 113 مراجعه كنيد.39-موسيقى مذهبى ايران،ص 7.40-همان،ص 29.41-نگرشى به مرثيه سرايى در ايران،عبد الرضا افسرى،بررسى گسترده اى از سابقه اين كار
در ايران و انواع مرثيه سراييها دارد.42-لغت نامه،دهخدا.43-همان.44-موسوعة العتبات المقدسه،ج 8،ص 32 و 38.45-لغت نامه،دهخدا.46-آثار البلاد و اخبار العباد،قزوينى،ص 55(چاپ امير كبير).47-الحسين فى طريقه الى الشهاده،ص 136.48-لغت نامه،دهخدا.49-مقتل الحسين،مقرم،ص 227.50-قبله اين قبيله،ص 73.