قضيب - فرهنگ عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ عاشورا - نسخه متنی

سید محمد حسینی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قضيب

چوب،شاخه و تركه،چوبهاى نازكى كه از درخت مى كنند. (29) اينگونه تركه هاى ترد ونازك،
معمولا در دست افراد بوده است،براى اشاره به كسى يا چيزى.در دست يزيد،قضيب و چوب
خيزران بود و با آن به لب و دندان سر بريده امام حسين «ع »كه در برابرش نهاده بود،مى زد. (30)
اين گستاخى مورد اعتراض برخى از حاضران قرار گرفت.

قطاء

نام مرغ و پرنده اى است كه به فارسى سنگخوار گويند،شبيه فاخته و قمرى.چشمش بسيار
تيز بين است و از ارتفاع بسيار،وجود آب را تشخيص مى دهد و در شناخت آب وراهها مهارت
دارد و پيش از طلوع آفتاب،به اندازه مسافت ده روز در پى آب خارج مى شود و بى آنكه مسير
را در رفت و برگشت گم كند،به لانه برمى گردد. (31) صداى اوكاروانها را به وجود آب در يك
محل آگاه مى كند و در آشنايى به راه و راهنمايى،به آن مثل زده مى شود:«هو اهدى من القطاء،
هو اصدق من القطا» (32)
سيد الشهدا«ع »روز عاشوراوقتى براى آخرين وداع با اهل بيت،نزد
خيمه ها آمد و با آنان خداحافظى كرد،دخترش سكينه گفت:اى پدر،ما را به حرم جدمان باز
گردان.حضرت با حسرت فرمود:افسوس!

اگر مرغ قطا را وامى گذاشتند،در آشيانه خويش مى آرميد«هيهات،لو ترك القطا لنام » (33)
تشبيه خويش به آن مرغ،با توجه به ويژگيها و صفاتش جاى تامل است.يعنى امام نيزتيز بين
و بصير و راه شناس است،وجودش و صدا و كلامش ديگران را به آبشخور هدايت رهنمون
مى سازد،هرگز گم نمى شود و بيراهه نمى رود و هادى ديگران است.اما افسوس كه نگذاشتند
امام هدايت،در كانون ارشاد انديشه ها بماند و راهنمايى كند و اينگونه ازآشيانه اصلى اش كه
جوار حرم پيامبر است،آواره اش ساختند.

قطقطانيه

نام محلى نزديك كوفه كه از راه بيابان به طف مى رسد.يكى از منزلگاههاى ميان راه قادسيه
به طرف شام،كه زندان نعمان در اين محل بوده است.پيش از ورود امام حسين «ع » به كربلا،منطقه ميان قادسيه و قطقطانيه پر از نيروهاى گشت و شناسايى ابن زياد بود،
تارفت و آمدها را كنترل كنند. (34)

قعنب بن عمرو نمرى

از شهداى كربلاست.او كه از شيعيان بصره بود،همراه حجاج بن بدر،نامه خدمت ابا عبد
الله «ع »بردند و نزد آن حضرت ماندند،تا آنكه روز عاشورا در حمله اول شهيد شدند. (35)

قمر بنى هاشم «ع »

ماه بنى هاشم.اين لقب را امام حسين «ع »هم به عباس مى گفت.از جمله هنگام عزيمت از
مدينه به سوى مكه پس از امتناع از بيعت كردن،وقتى همه خاندان عصمت سوار بر محمل
شدند،امام ندا داد:«اين اخى؟اين كبش كتيبتى،اين قمر بنى هاشم »عباس هم پاسخش داد:
«لبيك،لبيك يا سيدى!» (36) اين لقب را به خاطر زيبايى و چهره دلاراى ابا الفضل «ع »به او داده
بودند.

قمه زنى

از مراسمى است كه در بعضى شهرستانها و بلاد شيعى و توسط برخى از عزاداران
امام حسين «ع »اجرا مى شود و در تاسى به مجروح و شهيد شدن سيد الشهدا«ع »و
شهيدان كربلا و بعنوان اظهار آمادگى براى خون دادن و سر باختن در راه امام
حسين «ع »انجام مى دهند.صبح زود عاشورا،با پوشيدن لباس سفيد و بلندى همچون كفن،
بصورت دسته جمعى قمه بر سر مى زنند و خون از سر بر صورت و لباس سفيد جارى مى شود.
بعضى هم براى قمه زنى نذر مى كنند،برخى هم چنين نذرى را در باره كودكان خردسال
انجام مى دهند و بر سر آنان تيغ مى زنند،در حدى كه از محل آن خون جارى گردد.

قمه زنى نيز،مثل زنجير زنى و شبيه خوانى و...از دير باز مورد اختلاف نظر علما وپيروان و
مقلدين آنان بوده و به استفتا و افتاء مبنى بر جواز يا عدم جواز آن مى پرداخته اند.

اين مراسم،از نظر شرعى پايه و مبناى دينى ندارد و صرفا روى علاقه شيعيان به ابا عبد
الله الحسين «ع »انجام مى گيرد.فقها نيز آن را در صورتى كه ضررى نداشته باشد،مجازمى دانند.
برخى از فقها نيز به خاطر تاثير نامطلوب آن بر افكار ديگران و موجب وهن مذهب بودن،آن را
ممنوع دانسته اند.البته شرايط زمانى در اين مساله بى تاثير نيست.امام خمينى «ره »در پاسخ به
استفتايى كه در سالهاى اول پيروزى انقلاب اسلامى در اين زمينه از ايشان شده بود،فرمودند:
«در وضع موجود،قمه نزنند...»
آية الله خامنه اى نيز در ديداربا روحانيون،در آستانه ايام
عاشورا(سال 1373 شمسى)در ضمن بيانات مبسوطى درخرافه زدايى از عزادارى سيد
الشهدا«ع »فرمودند:«قمه زدن هم از آن كارهاى خلاف است...اين يك كار غلطى است كه
عده اى قمه ها را بگيرند و بر سر خود بزنند و خون بريزند...كجاى اين كار،حركت عزادارى
است؟اين جعلى است.اينها چيزهايى است كه از دين نيست...».آن را بدعت،خلاف و خرافه
دانستند.و در پاسخ به نامه امام جمعه اردبيل،نوشتند:امروز اين ضرر بسيار بزرگ و شكننده
است
و لذا قمه زدن علنى و همراه با تظاهر،حرام و ممنوع. (37) علماى ديگر نيز در تاييد موضع
و سخن رهبر انقلاب،آن راموجب وهن مذهب و نامشروع دانستند. (38) البته اين احساس
مذهبى و عواطف دينى كه سبب مى شود به عشق حسين «ع »چنين كارهايى كنند،بايد در
مسير صحيح هدايت شود و مورد بهره بردارى قرار گيرد تا شور وانگيزه جهاد و شهادت
بيافريند.بعلاوه،آنان كه به خاطر حسين «ع »حاضرند خون بدهند،چه بهتر كه خون خويش را
به درمانگاهها و مراكز انتقال خون اهدا كنند
يا با تاسيس بانك خون،از فداكاران و ايثارگران
داوطلب،در روز عاشورا خون گرفته شود و نگهدارى گردد،تا از اين طريق،جان انسانهاى
بسيارى كه نيازمند خونند،نجات يابد.گر چه اين كار،شايد مثل قمه زنى،تامين كننده
احساس عاطفى فرد نباشد،ولى قطعا رضايت خداوندو پسند سيد الشهدا«ع »را بيشتر در پى
دارد.كاش روزى صدقه دادن خون نيز،مثل صدقه و كمك مالى و لباس و غذا و...مرسوم گردد
و با قصد قربت انجام گيرد.




  • كى گفت حسين،بر سر خويش بزن؟
    تيغى كه زنى بر سر خود،اى غافل
    بر فرق ستمگران بد كيش بزن



  • با تيغ،به فرق خويشتن نيش بزن
    بر فرق ستمگران بد كيش بزن
    بر فرق ستمگران بد كيش بزن



29-اساس البلاغه،زمخشرى،ص 521.

30-مروج الذهب،ج 3،ص 61.

31-مجمع البحرين.

32-لغت نامه،دهخدا.

33-بحار الانوار،ج 45،ص 47،عوالم(امام حسين)،ص 290.

34-الحسين فى طريقه الى الشهاده،ص 50.

35-عنصر شجاعت،ج 2،ص 312.

36-معالى السبطين،ج 1،ص.220.

37-در تاريخ 7 محرم 1415،22 خرداد 1373.

38-مجموعه سخنان ايشان و استفتاها و جوابها در جزوه اى به نام «پيرامون عزادارى
عاشورا»در 71 صفحه در محرم 1415 از سوى دفتر تبليغات اسلامى چاپ شد.

/ 157