شوذب،مولى شاكر
از شهداى كربلاست.وى،«غلام شاكر بن عبد الله همدانى »بود و از شيعيان برجسته وازبزرگترين انقلابيون حماسى و مخلص به شمار آمد كه در كربلا،در كهنسالى به شهادت رسيد. (20)
شوذب،از حفاظ حديث بود و از امير المؤمنين «ع »حديث شنيده و نقل مى كرد.مجلسى داشت كه شيعيان به حضورش مى آمدند تا از او حديث بشنوند.وى همراه عابس،نامه
مسلم بن عقيل را از كوفه به مكه خدمت امام حسين «ع »رساند.از مكه همراه امام شد و به
كربلا آمد.شهادت او بعد از ظهر عاشورا و پس از شهادت حنظلة بن اسعدشبامى بود. (21)
شور زدن
از اصطلاحات خاص عزادارى و نوحه خوانى است.وقتى سينه زنى يا زنجير زنى به نقطه اوجخود مى رسد،ريتم حركات و صداها سريعتر و پرشورتر شده،با كلماتى همچون «حسين
حسين »و...بر سر و سينه مى زنند.گاهى هم كسانى در اين حال غش مى كنند و از خود بى خود
مى شوند،آنان را از ميان جمع بيرون برده،آب به چهره اش مى ريزند تا به خود آيد.وقتى
دسته هاى عزادار و زنجير زن به حال «شور»مى رسند،طبلهاو سنجها را با شدت بيشترى به
صدا در مى آوردند.اين حالت در عزاداريهاى برخى شهرهابيشتر رايج است.
شهادت
حاضر بودن،گواهى دادن،كشته شدن در راه خدا.در فرهنگ قرآنى،از شهادت باتعبير«قتل فىسبيل الله »ياد شده است:«و لا تقولوا لمن يقتل فى سبيل الله اموات بل احياء و لكن لا
تشعرون » (22) به كسانى كه در راه خدا كشته مى شوند،مرده نگوييد،بلكه آنان زنده اند،ولى شما
درك نمى كنيد.نيز،خداوند مشترى اموال و جانهاى كسانى است كه درراه خدا مى جنگند،
مى كشند و كشته مى شوند و پاداش بهشت از خداوند مى گيرند:«ان الله اشترى من المؤمنين
انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة يقاتلون فى سبيل الله فيقتلون ويقتلون...» (23)
اين فداكارى و از
جان گذشتگى در راه خدا و دين،نهايت رستگارى انسان مؤمن است و آنان كه جان خويش را
بر سر دين مى نهند،هم به كاميابى ابدى در آخرت مى رسند،هم شهادتشان سرچشمه الهام و
الگوى فداكارى براى ديگران محسوب مى شود.نخستين شهيد اسلام،«سميه »مادر عمار ياسر
بود كه با نيزه ابو جهل در زيرشكنجه به شهادت رسيد.پس از او نيز مسلمانانى كه چه زير
شكنجه ها،چه در جبهه هاى نبرد با مشركان و چه در دفاع از حق و مواجهه با حكام ستمگر
جان باخته اند،همواره سرمشق آزادگان خداجوى بوده اند.در علت نامگذارى چنين مرگى به «شهادت »،گفته اند:«يا بدان جهت است كه فرشتگان
حمت خدا در صحنه شهادت حضور مى يابند،يا بدان سبب كه خدا و رسول،به بهشتى بودن
شهدا گواهى مى دهند،يا اين كه شهيد در قيامت،همراه انبيا بر امتهاى ديگرگواهى مى دهد،يا
اين كه شهيد،زنده و حاضر است،به مقتضاى «احياء عند ربهم يرزقون »،يا بدان جهت كه شهيد،
به شهادت حق قيام مى كند تا كشته شود.» (24) فيض شهادت،چنان ارزشمند است كه اولياء
دين همواره از خداوند،آرزوى آن راداشته اند.در دعاهاى ما نيز مكرر از خداوند،
رخواست شهادت شده است و روايات بسيارى درباره شهادت و جايگاه شهيد آمده است.رسول
خدا«ص »فرموده است:«فوق كل بر بر حتى يقتل الرجل فى سبيل الله،فاذا قتل فى سبيل الله
فليس فوقه بر» (25) بالاتر از هرنيكى،نيكى است،تا آن كه انسان در راه خدا كشته شود.پس
چون در راه خدا كشته شد،بالاتر از آن،نيكى نيست.در احاديث است كه:شهادت،برترين مرگ
است.قطره خون شهيد،نزد خدا از بهترين قطرات است.شهادت موجب آمرزش گناهان
مى شود.شهيد ازسؤال قبر،مصون است و فشار قبر ندارد
و در بهشت،با حوريان هماغوش
است.شهيد،حق شفاعت دارد.شهدا اولين كسانى اند كه وارد بهشت مى شوند و همه به مقام
شهيدان غبطه مى خورند. (26) شيخ مفيد،شهادت را مقامى والا مى داند كه آنكه در راه خدا صبر
ومقاومتى كند تا آن حد كه خونش ريخته شود،روز قيامت از امناى والا مرتبه الهى محسوب
مى شود. (27) نظر به وجه الله،از خصوصيات شهيد است و اين نتيجه نفى بعد لجنى از وجود
خويش و رسيدن به خلود و قداست كامل در سايه شهادت است.در مكتب خاندان وحى،«شهادت »مطلوب و معشوق آنان است و امامان،يا مقتول ويا مسموم
بوده اند و مرگشان شهادت بوده است.گر چه جان ائمه و اولياء خدا و بندگان خالص،عزيز است،
ولى دين خدا عزيزتر است.بنابر اين جان بايد فداى دين گردد تا حق،زنده بماند و اين،
همان «سبيل الله »است.
شما راه خدا را باز كرديد
به خون خفتيد،تا آيين بماند
فدا كرديد جان،تا دين بماند (28)
شهادت را شما آغاز كرديد
فدا كرديد جان،تا دين بماند (28)
فدا كرديد جان،تا دين بماند (28)
20-انصار الحسين،ص 79.21-عنصر شجاعت،ج 1،ص 130.22-بقره،آيه 154.23-توبه،آيه 111.24-مجمع البحرين،واژه «شهد».25-بحار الانوار،ج 97،ص 10(چاپ بيروت).26-روايات مربوط به شهادت و فضيلت شهدا را از جمله در منابع زير مطالعه كنيد:بحار
الانوار،ج 97،وسائل الشيعه،ج 11،ميزان الحكمه،ج 5،كنز العمال،ج 4،و كتاب «خط سرخ
شهادت »از بنياد شهيد.27-اوائل المقالات،شيخ مفيد(چاپ كنگره شيخ مفيد)ص 114.28-از مثنوى «اهل بيت آفتاب »از مؤلف.