تسبيح تربت - فرهنگ عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ عاشورا - نسخه متنی

سید محمد حسینی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تسبيح تربت

تربت سيد الشهدا«ع »،به خاطر قداست و فضيلت و الهام بخشى،هم مورد سجود قرارمى گيرد،
هم از آن تسبيح براى ذكر گفتن تهيه مى شود،هم كام نوزاد را بر مى دارند،هم همراه ميت به
صورت حنوط،به كار مى رود.خاكى كه مدفن يك شهيد است،انتقال دهنده فرهنگ شهادت و
الهام بخش شجاعت و ايمان است و تسبيحى كه با چنين تربتى گفته شود،اجر مضاعف دارد.از
امام صادق «ع »احاديثى در فضيلت تسبيح تربت سيد الشهدا روايت شده است. (17) حضرت
زهرا«ع »از تربت حمزه سيد الشهدا،تسبيحى ساخته و به نخ كرده بود
و با آن،ذكر تسبيحات
مى گفت،مردم هم چنان كردند.چون حسين «ع »شهيد شد،به خاطر مزيت و فضيلت تربت او،
اين كار در باره تربت قبر آن امام شهيد انجام گرفت. (18) پيش از تسبيح گلى،حضرت زهرا
تسبيحى داشت از نخ پشمين كه به آن گرههاى متعدد زده بود و آن را مى گرداند و تسبيح و
تكبير مى گفت،تا آنكه حضرت حمزه در جنگ احد به شهادت رسيد.آنگاه از تربت او تسبيحى
ساخت.رسم مردم بر اين جارى شد تا آنكه پس ازشهادت امام حسين،از تربت قبر او تسبيح
فراهم مى كردند:

«فلما قتل الحسين صلوات الله عليه عدل بالامر اليه فاستعملوا تربته لما فيه من الفضل
والمزيه.» (19) دو حديث در فضيلت تسبيح تربت:امام صادق «ع »فرمود:«من كانت معه سبحة
من طين قبر الحسين عليه السلام كتب مسبحا و ان لم يسبح بها» (20) هر كه تسبيحى از تربت
قبرحسين «ع »داشته باشد،تسبيحگوى نوشته مى شود،هر چند با آن تسبيح نگويد.
امام كاظم «ع »فرمود:«لا يستغنى شيعتنا عن اربع:...و سبحة من طين قبر الحسين فيها ثلاث
وثلاثون حبة...» (21) شيعه ما از چهار چيز بى نياز نيست:

...يكى هم تسبيحى با 33 دانه از
خاك قبر امام حسين عليه السلام. (22) تسبيح تربت،قصيده اى صد بيتى است و واژه هايش همه
عاشورايى،كه دانه هايش همراه ذاكر،ذكر مى گويد و عطر شهادت را مى پراكند.كربلائيان با
مضمون اين قصيده مقدس همنوايى مى كنند و با تركيبات آن كه الله اكبر،الحمد لله و
سبحان الله است،آشنا ومانوسند.دانه هاى تسبيح تربت،گوهرهايى است كه از خاك كوى
عشق گرفته مى شده واز آن نورى تا ملكوت خدا متصاعد مى شود.دلهاى دريايى،گوهر تربت را
در ساحل عشق،با«اشك »شستشو مى دهند
،و از زمزم ديدگان بر آن مى بارند.اين است رمز
جلوه وجلاى هميشگى «تربت حسين »!و همين است راز برترى تسبيح تربت،بر دانه هاى ياقوت
و عقيق و فيروزه و زبرجد و الماس!تسبيح تربت،تركيبى كربلايى دارد و آهنگى زهرايى و
مفاهيمش هديه خداوند به «فاطمه »است.منظومه اى رمزى از قداست وفداكارى و عشق و
خلوص است.چه اكسير شگفتى در خاك مزار حسين «ع »نهفته است،فضيلت بخش خاك بر
گوهر!

تعزيه

تعزيه و تعزيت،هم به معناى تسليت گفتن به يك داغدار از مصيبت است،هم به معناى اجراى
نوعى نمايش مذهبى به ياد حادثه عاشورا كه «شبيه خوانى »هم گفته مى شود.اما توضيح هر يك:

تسليت گويى
اصل تسليت گويى به خاطر مصيبتى كه بر كسى وارد شده،در اسلام مستحب است.

رسول خدا«ص »فرمود:«من عزى مصابا فله مثل اجره » (23) هر كس مصيبت ديده اى راتسليت
گويد،پاداشى همانند او دارد.و نيز طبق حديثى از امام صادق «ع »،خداوند به حضرت
فاطمه «ع »در سوگ شهادت حسين «ع »تعزيت گفت. (24) از مستحبات روز عاشورااست كه افراد
وقتى به هم مى رسند،نسبت به اين مصيبت بزرگ به يكديگر تعزيت وتسليت گويند.اين
نشانه داغدارى در اين فاجعه عظيم و همبستگى با جبهه شهداى كربلاست.عبارتى كه
مستحب است در اين تسليت گويى گفته شود
چنين است:«اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسين
عليه السلام و جعلنا و اياكم من الطالبين بثاره مع وليه الامام المهدى من آل محمد عليهم
السلام ». (25) در اين متن تعزيت،ضمن داغدارى در سوگ سيد الشهداء،مساله خونخواهى آن
امام شهيد در ركاب حضرت مهدى «ع »از خداوندخواسته شده است. سنت تسليت گويى در ميان شيعه،نسبت به مناسبتهاى ديگرى كه وفات معصومين «ع »
پيش مى آيد رايج است و هنگام ديدار،جمله «اعظم الله اجوركم »را مى گويند.

شبيه خوانى تعزيه خوانى و شبيه خوانى،نمايشى است كه در يك محوطه،با حضور مردم
توسطچند نفر انجام مى گيرد كه در نقش قهرمانان كربلا و با لباسهاى مخصوص و ابزار
جنگى وهمراه با دهل و شيپور،نيزه،شمشير،سپر،سنج،كرنا،سرنا،خنجر،زره،مشك آب واسب،
ايفاى نقش مى كنند.صحنه و نمايش،بر مبناى حوادث كربلا و مقتلها تنظيم مى شود. (26)
تعزيه،اگر بصورت صحيح و با حفظ موازين و شئون معصومين انجام شود،تاثير مهم مى گذارد
و وسيله انتقال فرهنگ شهادت به نسلهاى آينده است.

«در فرهنگ شيعه،به معناى نوحه بر امامان شهيد،نزديك قبورشان يا در خانه سوگواران
است كه براى امام حسين «ع »نوحه مى خوانند.در فرهنگ مردم،نمونه هايى ازتابوتهاى
سمبليك براى كشته هاى كربلاست.در شهرهاى مختلف شيعه نشين،روزعاشورا مراسم
خاصى بر پا مى كنند و هودجها و اسبهايى را راه مى اندازند.برپايى اينگونه مراسم كه در اماكن
عمومى و مساجد و...به صورت تحريك كننده حزن مردم است،«تعزيه »نام دارد و با لباسها و...
برخى حوادث كربلا را به صورت نمايش ارائه مى كنند.

دراين مراسم،روضه خوانى و
نوحه خوانى هم انجام مى گيرد و كودكانى هم بعنوان «پيشخوان »برنامه اجرا مى كنند و
متنهاى اجرايى اغلب به صورت شعر است.شكل تكامل يافته تعزيه،جديد است.» (27) در باره اين
نمايش مذهبى نوشته اند:«شبيه خوانى يا به اصطلاح عامه «تعزيه خوانى »،عبارت از مجسم
كردن و نمايش دادن شهادت جانسوز حضرت حسين «ع »سيد الشهدا وياران آن بزرگوار يا
يكى از حوادث مربوط به واقعه كربلا بود...شبيه خوانى ناطق،ظاهرادر دوره ناصر الدين شاه
در ايران معمول شد
،يا اگر قبلا چيز از آن قبيل بود،در دوره سلطنت ناصر الدين شاه رونقى
بسزا يافت و شبيه خوانهاى زبردستى پيدا شدند.ظاهر آن كه مشاهدات شاه در سفرهاى خود
از تآترهاى اروپا در پيشرفت كار تعزيه و شبيه خوانى بى تاثير نبوده است ». (28) «شبيه خوانى و
تعزيه خوانى »سنت هنرى و نمايشى اهل تشيع است كه سيماى وجيه و معصوم قديسين را از
روزگار كهن تا به امروز در برابر ديدگان اهل معنى عيان داشته است.» (29) در باره كيفيت اجراى
آن و سنتها و آداب مربوط به تعزيه،تحقيقات ارزشمندى انجام گرفته و آثارى تاليف شده است.



17-بحار الانوار،ج 98،ص 133.

18-همان،المزار،شيخ مفيد(چاپ كنگره شيخ مفيد،1413 ق)ص 150.

19-همان،ج 82،ص 333.

20-همان،ص 340.

21-همان.در«المزار»شيخ مفيد،ص 152،عدد سى و چهار دانه آمده است.

22-براى آگاهى از تاريخچه تسبيح و تسبيح تربت و آداب آن ر.ك:«دايرة المعارف تشيع »،ج 4،
ص 205.

23-سفينة البحار،ج 2،ص 188.در اين زمينه ر.ك:«باب التعزية و المآتم »در بحار الانوار،ج 79،
ص 71 تا 113.

24-همان.

25-مفاتيح الجنان،اعمال روز عاشورا.

26-در باره تاريخچه آن در كشورمان ايران ر.ك:«تعزيه،هنر بومى پيشرو ايران »گردآورنده:پنز
چلكووسكى.ترجمه: داود حاتمى.نيز«دايرة المعارف تشيع »،ج 4.

27-دائرة المعارف الاسلاميه،ج 5،ص 313(با تلخيص).

28-از صبا تا نيما،يحيى آرين پور،ج 1،ص 322.

29-درآمدى بر نمايش و نيايش در ايران،جابر عناصرى،ص 86.

/ 157