خليفه سوم در بالا گرفتن اعتراض هاى عمومى فكر مى كرد كه على عليه السلام نقش تعيين كننده دارد، از اين رو يك روز به هنگام ظهر، در حاليكه ظرفهاى پُر از طلا و نقره در اطراف تخت او چيده شده بود، حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام را احضار كرد و گفت:«هر چه مى خواهى از طلا و نقره ها بردار و خود را سير كن كه مرا با مخالفت هاى خود به آتش كشيدى.»امام على عليه السلام در جواب او فرمود:(اگر اين اموال از طريق ارث، بخشش، كسب و تجارت، بتو رسيده است اختيار دارم، مى توانم از آنها بردارم يا خوددارى كنم، و چنانچه از بيت المال باشد، نه تو حق دارى به كسى ببخشى، و نه من حق دارم از آنها بردارم.)آنگاه به خانه بازگشت.(135)