ثُمَّ انظُر في اءُمُور عُمَّالك فاستعملهُمُ اختبارا، ولاَ تُوَلِّهم مُحَابَاةً وَاءَثَرَةً، فَإ نَّهُمَا جمَاعٌ من شُعب الجور والخيانة. وتوخَّ منهُم اءهل التَّجربة والحياء، من اءهل البُيُوتات الصَّال حة، والقدم في الاْ سْلاَ م الْمُتَقَدِّمَة، فَإ نَّهُمْ اءَكْرَمُ اءَخْلاَ قا، وَاءَصَحُّ اءَعْرَاضا، وَاءَقَلُّ في المطامع إ شراقا، واءبلغُ في عواقب الاُْمُور نظرا. ثُمَّ اءسْبغْ عليْهمُ الاْ رْزاق، فإ نَّ ذلك قُوَّةٌ لهُم على استصلاَ ح اءَنفُسهم، وَغنًى لَهُم عَن تَنَاوُل مَا تَحتَ اءَيديهم، وحُجَّةٌ عليهم إ ن خالفُوا اءمرك اءو ثلمُوا اءمانتك.ثُمَّ تفقَّد اءعمالهُم، وابعث العُيُون من اءهل الصِّدق والوفاء عليهم، فإ نَّ تعاهُدك في السِّرِّ لاُِمُورِهِم حدوةٌ لهُم على استِعمالِ الاْ مانةِ، والرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ. وتحفَّظْ مِن الاْ عوان؛ فإ ن اءحدٌ منهُم بسط يدهُ إ لى خيانةٍ اجتمعت بها عليه عندك اءخبارُ عُيُونك، اكتفيت بذلك شاهدا، فبسطت عليه العُقُوبة في بدنه، واءخذتهُ بما اءصاب من عمله، ثُمَّ نصبتهُ بمقام المذلَّة، ووسمتهُ بالخيانة، وقلَّدتهُ عارالتُّه مة.
سوم سيماى كارگزاران دولتى
سپس در امور كارمندانت بينديش، و پس از آزمايش به كارشان بگمار، و باميل شخصى، و بدون مشورت با ديگران آنان را به كارهاى مختلف وادار نكن، زيرا نوعى ستمگرى و خيانت است كارگزاران دولتى را از ميان مردمى با تجربه و با حيا، از خاندانهاى پاكيزه و با تقوى، كه در مسلمانى سابقه درخشانى دارند انتخاب كن، زيرا اخلاق آنان گرامى تر، و آبرويشان محفوظتر، و طمع ورزيشان كمتر، و آينده نگرى آنان بيشتر است. سپس روزى فراوان برآنان ارزانى دار، كه با گرفتن حقوق كافى در اصلاح خود بيشتر مى كوشند، و با بى نيازى، دست به اموال بيت المال نمى زنند، واتمام حجتى است بر آنان اگر فرمانت را نپذيرند يا در امانت تو خيانت كنند. سپس رفتار كارگزاران را بررسى كن، و جاسوسانى راستگو، و وفا پيشه برآنان بگمار، كه مراقبت و بازرسى پنهانى تو از كار آنان، سبب امانت دارى، و مهربانى با رعيت خواهد بود. و از همكاران نزديكت سخت مراقبت كن، و اگر يكى از آنان دست به خيانت زد، و گزارش جاسوسان تو هم آن خيانت را تاءييد كرد، به همين مقدار گواهى قناعت كرده او را با تازيانه كيفر كن، و آن چه از اموال كه در اختيار دارد از او باز پس گير، سپس او را خواردار، و خيانتكار بشمار، و طوق بدنامى به گردنش بيافكن