خطبه 3 نهج البلاغه (معروف به خطبه شقشقيه) - الگوهای رفتاری امام علی(ع) و مسایل سیاسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

الگوهای رفتاری امام علی(ع) و مسایل سیاسی - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


خطبه 3 نهج البلاغه (معروف به خطبه شقشقيه)

وهي االمعرُوفةُ بالشِّقشقيَّة

(معروف به خطبه شقشقيه)

(درد دلها و شكوه هاى امام عليه السلام از ماجراى سقيفه و غصب خلافت در اين خطبه مطرح است)

غضب خلافت و علل شكيبايى امام عليه السلام:

1 الشكوى من ابن ابى قحافه

اءما واللّه لقد تقمَّصها فُلانٌ وإ نَّهُ ليعلمُ اءنَّ محلِّي منها محلُّ القُطب من الرَّحا. ينحدرُ عنِّي السَّيلُ، ولا يرقى إ ليَّ الطَّيرُ؛ فسدلتُ دُونها ثوبا، وطويتُ عنها كشحا، وطفقتُ اءرتئي بين اءن اءصُول بيدٍ جذَّاء، اءو اءصبر على طخيةٍ عمياء، يهرمُ فيها الكبيرُ، ويشيبُ فيها الصَّغيرُ، ويكدحُ فيها مُؤمنٌ حتَّى يلقى ربَّهُ! فراءيتُ اءنَّ الصَّبر على هاتا اءحجى، فصبرتُ وفي العين قذًى، وفي الحلق شجا، اءرى تُراثي نهبا، حتَّى مضى الاْ وَّلُ لسبيله، فاءدْلى بها إ لى فُلانٍ بعْدهُ.

1 غصب خلافت و علل شكيبايى امام عليه السلام

آگاه باشيد! به خدا سوگند! ابابكر، جامه خلافت را بر تن كرد، در حالى كه مى دانست، جايگاه من در حكومت اسلامى، چون محور سنگ هاى آسياب است «كه بدون آن آسياب حركت نمى كند» او مى دانست كه سيل علوم از دامن كوهسار من جارى است، و مرغان دور پرواز انديشه ها به بُلنداى ارزش من نتوانند پرواز كرد، پس من رداى خلافت، رها كرده، و دامن جمع نموده از آن كنارگيرى كردم، و در اين انديشه بودم، كه آيا با دست تنها براى گرفتن حق خود بپا خيزم؟ يا در اين محيط خفقان زا و تاريكى كه به وجود آوردند، صبر پيشه سازم؟ كه پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا قيامت و ملاقات پروردگار اندوهگين نگه مى دارد.

پس از ارزيابى درست، صبر و بردبارى را خردمندانه تر ديدم، پس صبر كردم در حالى كه گويا خار در چشم و استخوان در گلوى من مانده بود، و با ديدگان خود مى نگريستم كه ميراث مرا به غارت مى برند!

/ 196