تا اينكه خداى سبحان، براى وفاى به وعده خود، و كامل گردانيدن دوران نبوت، حضرت محمد (كه درود خدا بر او باد) را مبعوث كرد، پيامبرى كه از همه پيامبران پيمان پذيرش نبوت او را گرفته بود، نشانه هاى او شهرت داشت، و تولدش بر همه مبارك بودروزگارى كه مردم روى زمين داراى مذاهب پراكنده، خواسته هاى گوناگون، و روشهاى متفاوت بودند، عده اى خدا را به پديده ها تشبيه كرده، و گروهى نام هاى ارزشمند خدا را انكار و به بُت ها نسبت مى دادند، و برخى به غير خدا اشاره مى كردندپس خداى سبحان، مردم را به وسيله محمد صلّى الله عليه وآله از گمراهى نجات داد و هدايت كرد، و از جهالت رهايى بخشيد.سپس ديدار خود را براى پيامبر صلّى الله عليه وآله برگزيد، و آن چه نزد خود داشت براى او پسنديد، و او را با كوچ دادن از دنيا گرامى داشت، و از گرفتاريها و مشكلات رهايى بخشيد و كريمانه قبض روح كرد.(13)
2 زيربنائى بودن ارزش ها
يكى ديگر از ويژگى هاى سياست اسلامى، زيربنائى بودن ارزش ها در سياست توحيدى استكه اين حقيقت نيز در سياست هاى غربى و شرقى راه ندارد.سياست اسلامى، سياست علوى در نهج البلاغه، با ارزش هاى اخلاقى پيوند ناگسستنى دارد.اخلاق و ارزش هاى اخلاقى، ايمان و خداگرائى، تقوا و معادگرائى، زيربناى سياست توحيدى است،در اين ديدگاه سياستمداران جامعه اسلامى، پرهيزكاران مى باشند و پرهيزكاران و ارزش گراها، سياستمداران دلسوز جامعه اسلامى خواهند بود.كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به والاترين مدير سياسى خود در نامه 53 چنين دستور مى دهد:فليكُن اءحبَّ الذَّخائر إ ليك ذخيرةُ العمل الصَّالح، فاملك هواك، وشُحَّ بنفسك عمَّا لاَ يَحلُّ لَكَ، فَإ نَّ الشُّحَّ بالنَّفس الاْ نْصَافُ منْهَا فَيَما اءَحَبَّتْ اءَوْ كَرهَتْ.واءشعر قلبك الرَّحمة للرَّعيَّة، والمحبَّة لهُم، واللُّطف بهم، ولاَ تَكُونَنَّ عَلَيهم سَبُعا ضاريا تغتنمُ اءكلهُم، فإ نَّهُم صنفان:إ مَّا اءخٌ لك في الدِّين، اءو نظيرٌ لك في الخلق، يفرُطُ منهُمُ الزَّللُ، وتعرضُ لهُمُ العللُ، ويُؤتى على اءيديهم في العمد والخطاء، فاءعطهم من عفوك وصفحك مثل الَّذي تُحبُّ و ترضى اءن يُعطيك اللّهُ من عفوه وصفحه.فإ نَّك فوقهُم، ووآلي الاْ مْر عليْك فوْقك، واللّهُ فوْق منْ ولا ك! وقد اسْتكْفاك اء مرهُم، وابتلاَ كَ بهم.پس نيكوترين اندوخته تو بايد اعمال صالح و درست باشد، هواى نفس را در اختيارگير، و از آن چه حلال نيست خويشتن دارى كن، زيرا بُخل ورزيدن به نفس خويش، آن است كه در آن چه دوست دارد، يا براى او ناخوشايند است، راه انصاف پيمايى.