حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام با استفاده از وحى الهى، و رهنمودهاى رسول خدا صلّى الله عليه وآله و ذهن و انديشه بى نظير خود هم جامعه را و هم مردم را به خوبى مى شناخت،با انواع روش ها و شيوه هاى سياستمدارى آشنا بود، دشمنان را به خوبى مى شناخت و راه هاى مقابله با انواع توطئه ها را مى دانست،اما در بكارگيرى آن احتياط مى كرد، و در اجراى روش هاى سياسى اصول گرا بود.به مرزهاى تعيين شده ارزش هاى اخلاقى و شرع مقدس، احترام مى گذاشت.چون بسيارى از سياستمداران آن روز با سياست توحيدى آشنا نبودند و در عمل به ارزشهاى دين بيگانه بودند،به معاويه و روش هاى سياسى او چشم مى دوختند كه از انجام هر عملى باكى ندارد، مى گفتند:معاويه زيرك است يا سياستمدارتر است.در صورتى كه:معاويه هرچه در امور سياسى مى دانست به كار مى گرفت و محدوديتى نداشت، در صورتى كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام آنچه را كه مى دانست در محدوده شرع مقدس به كار مى گرفت و خواسته هاى اطرافيان را در مرز دين پاسخ مى گفت.با توجه به برخى فرازهاى نهج البلاغه على عليه السلام، اين مطلب ثابت مى شود، جامعه اى كه على عليه السلام در آن مى زيست تصور صحيحى از سياست و سياستمدار نداشت كه آن حضرت را به بى سياستى متهم مى كرد.