احكام اسلام منحصر در عبادات نيست.جامعيت اسلام به عنوان آيينى كه بسيارى از مسائل فردى و جزئى را نيز فروگذار نكرده اقتضادء مى كند مساءله مهمى چون «حكومت» را كه هدايت بشر و مسائل اساسى زندگى بشر به آن بستگى دارد، بدون پاسخ نگذارد.احكام و قوانين اسلام به گونه اى است كه اجرا و تحقق اعمال آنها تنها در سايه ايجاد حكومت ميسر خواهد بود.جهاد در راه خدا، دفاع از كيان جامعه اسلامى، تاءمين امنيت داخلى، قضاوت و داورى جهت حل اختلافات، احقاق حقوق مردم، امر به معروف و نهى از منكر، امور مالى مسلمين و بيت المال، خمس، زكات و جمع آورى سرمايه هاى عمومى «انفاق» از مسائلى هستند كه اعمال آنها مستلزم حكومت است.آيا ممكن است اسلام نسبت به اين موضوعات كه مرتبط به حيات سياسى و اجتماعى جامعه اسلامى هستند.قانون داشته باشد.اما راجع به مجرى و چگونگى اجراى آن سخن نگفته باشد؟بديهى است كه اجراى هر يك از اين امور مستلزم ايجاد وزارتخانه اى است كه افرادى فهيم و كاردان آن را هدايت كنند.از سوى ديگر، امروزه در جامعه امور و شئون متعددى هست كه متصدى مشخصى ندارد.نظير مديريت هاى عمومى تعليم و تربيت، مديريت انفال و جنگل ها، احداث جاده و بيمارستان، بدون شك اين امور در تداوم حيات جامعه ضرورى اند و تشكيلاتى بنام حكومت لازم است تا تصدى اين امور را بر عهده بگيرد.