1 ضرورة بناء الذاتاءمرهُ بتقوى اللّه، وإ يثار طاعته، واتِّباع ما اءمر به في كتابه: من فرائضه وسُننه، الَّتي لاَ يَسعَدُ اءَحَدٌ إ لا باتِّبَاعهَا، وَلاَ يَشقَى إ لا مَعَ جُحُودهَا وَإ ضَاعَتهَا، وَاءَن يَنصُرَ اللّه سُبحانهُ بقلبه ويده ولسانه؛ فإ نَّهُ جلَّ اسمُهُ، قد تكفَّل بنصر من نصرهُ، وإ عزاز من اءعزَّهُ.واءمرهُ اءن يكسر نفسهُ من الشَّهوات، ويزعها عند الجمحات، فإ نَّ النَّفس اءمَّارةٌ بالسُّوء، إ لا ما رحم اللّهُ.ثُمَّ اعلم يا مالكُ، اءنِّي قد وجَّهتُك إ لى بلاَ دٍ قَد جَرَت عَلَيهَا دُوَلٌ قَبلَكَ، من عَدلٍ وجورٍ، واءنَّ النَّاس ينظُرُون من اءُمُورك في مثل ما كُنت تنظُرُ فيه من اءُمُور الوُلاَ ة قبلك، ويقُولُون ف يك ما كُنت تقُولُ فيهم، وإ نَّما يُستدلُّ على الصَّالحين بما يُجري اللّهُ لهُم على اءلسُن عباده. فليكُن اءحبَّ الذَّخائر إ ليك ذخيرةُ العمل الصَّالح، فاملك هواك، وشُحَّ بِنَفسِكَ عمَّا لاَ يَحلُّ لَكَ، فَإ نَّ الشُّحَّ بالنَّفس الاْ نْصَافُ منْهَا فَيَما اءَحَبَّت اءو كرهت.او را به ترس از خدا فرمان مى دهد، و اينكه اطاعت خدا را بر ديگر كارها مقدم دارد، و آن چه در كتاب خدا آمده، از واجبات و سنتها را پيروى كند، دستوراتى كه جز با پيروى آن رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضايع كردن آن جنايتكار نخواهد گرديد.به او فرمان مى دهد كه خدا را با دل و دست و زبان يارى كند، زيرا خداوند پيروزى كسى را تضمين كند كه او را يارى دهد، و بزرگ دارد آن كس را كه او را بزرگ شمارد. و به او فرمان مى دهد تا نفس خود را از پيروى آرزوها باز دارد، و به هنگام سركشى رامش نمايد، كه:«همانا نفس همواره به بدى واميدارد جز آن كه خدا رحمت آورد»(171)پس اى مالك بدان! من تو را به سوى شهرهايى فرستادم كه پيش از تو دولت هاى عادل يا ستمگرى بر آن حكم راندند، و مردم در كارهاى تو چنان مى نگرند كه تو در كارهاى حاكمان پيش از خود مى نگرى، و درباره تو آن مى گويند كه تو نسبت به زمامداران گذشته مى گويى، و همانا نيكوكاران را به نام نيكى توان شناخت كه خدا از آنان بر زبان بندگانش جارى ساخت. پس نيكوترين اندوخته تو بايد اعمال صالح و درست باشد، هواى نفس را در اختيارگير، و از آن چه حلال نيست خويشتن دارى كن، زيرا بُخل ورزيدن به نفس خويش، آن است كه در آن چه دوست دارد، يا براى او ناخوشايند است، راه انصاف پيمايى.