در سرراه صفين، سپاه امام على عليه السلام به شهر «رُقه» در كنار فرات رسيد كه صنعت پُل سازى مى دانستند و عبور سپاه از فُرات را مى توانستند فراهم كنند،اما چون از هواخواهان خليفه سوم بودند، از همكارى سر با امام على عليه السلام باز مى زدند، و قايق هاى خود را هم از آب بيرون كشيدند تا سپاه آن حضرت از آن استفاده نكند.امام على عليه السلام هم متعرض آنان نشد و سپاه را از راه طولانى ديگرى به حركت درآورد تا به محله «منبج» رسيده از پل آن عبور فرمايند.اما مالك اشتر، از سپاه فاصله گرفت و خود را به مردم رُقه رساند و گفت:به خدا سوگند اگر پل نسازيد و عبور سپاه را فراهم نكنيد، همه شما را از دم تيغ مى گذرانم.مردان رقه گرد هم آمدند و مشورت كردند و در برابر قاطعيت مالك اشتر تصميم گرفتند كه پل را بسازند.پس از اتمام پل ارتباطى، مالك اشتر به حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام خبر داد كه از پل «رُقه» مى توان عبور كرد.با اينكه كشور در شرائط جنگى بود، و هر كس مخالفت مى كرد، دشمن بحساب مى آمد، اما امام على عليه السلام تا آنجا مردم را آزاد گذاشته بود كه از همكارى در پُل سازى سر باز زدند و متعرض آنها نگرديد.(141)