الگوهای رفتاری امام علی(ع) و مسایل سیاسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
زياد بن تميمى بپاخاست و گفت:هر كس كه در خدمت و بيعت تو رغبت نكند ما را از او منفعتى نباشد و كسى را كه به اكراه در بيعت آورند، بدرد ما نخواهد خورد، آن جماعت اگر رشد خويشتن را باز يابند، به ميل و رغبت به خدمت تو مى شتابند و بيعت مى كنند، نيكو باشد و الادست از ايشان بردار.سپس سعد وق اص پيش آمد و گفت:اى اميرالمؤمنين، سوگند به خدا كه مراهيچ شك نيست كه تو به خلافت اين امت بر حقى و در دين و دنيا ماءمون و ايمنى، ولى گروهى از قبيله ما در اين كار با تو مخالفت خواهند كرد، اگر مى خواهى كه من با تو بيعت كنم، مرا شمشيرى ده كه او را زبانى دودم باشد و بتواند سخن گويد و حق و باطل را درست بشناسد.اميرالمؤمنين فرمود:با من به حجت سخن مى گويى اى سعد؟ گويا فكر مى كنى كسى مى تواند برخلاف وحى الهى سخن بگويد، قرار ميان مهاجر و انصار و كافه مسلمانان آن است كه به كتاب خداى سبحان و سنت پيامبر صلّى الله عليه وآله عمل كنند. اگر تو موافق هستى، بيعت كن و الا برو در خانه خويش بنشين كه كسى تو را براى بيعت، كسى مجبور نخواهد كرد.عمار ياسر گفت:اى سعد، بترس از خداى سبحان كه بازگشت همه خلق به اوست، اميرالمؤمنين على عليه السلام خليفه بر حق است و مقامات مشهور ارزشهاى والاى او از شرح مستغنى است. بعد از آن كه مهاجر و انصار به خلافت او راضى شدند، و دست او به بيعت گرفته اند، حال كه تو را به بيعت خود مى خواند، عذر مى آورى و از او شمشيرى مى خواهى كه آن را دو دم باشد. اين كار كه انجام مى دهى نيكو نيست، مگر در دل انديشه اى ديگر دارى؟در آغاز اين گفتگو اميرالمؤمنين عليه السلام كسى را فرستاد تا مروان بن حكم، سعيد بن عاص و وليد بن عقبه راكه در خانه خويش نشسته بودند و از بيعت تخلف كرده بودند را فراخواند، وقتى حاضر شدند، خطاب به آنها فرمود:چه شده است شما را كه نزد من نمى آييد؟ و از بيعت تخلف مى نماييد؟