الگوهای رفتاری امام علی(ع) و مسایل سیاسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
يا در اين محيط خفقان زا و تاريكى كه به وجود آوردند، صبر پيشه سازم؟ كه پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا قيامت و ملاقات پروردگار اندوهگين نگه مى دارد.پس از ارزيابى درست، صبر و بردبارى را خردمندانه تر ديدم، پس صبر كردم در حالى كه گويا خار در چشم و استخوان در گلوى من مانده بود، و با ديدگان خود مى نگريستم كه ميراث مرا به غارت مى برند!تااينكه خليفه اول، به راه خود رفت و خلافت را به پسر خطاب سپرد.(سپس امام مثلى را با شعرى از اءعشى عنوان كرد.)مرا با برادر جابر«حيان» چه شباهتى است؟من همه روز را در گرماى سوزان كار كردم و او راحت و آسوده در خانه بود!!شگفتا! ابابكر كه در حيات خود از مردم مى خواست عذرش را بپذيرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد ديگرى در آورد؟هر دو از شتر خلافت سخت دوشيدند و از حاصل آن بهرمند گرديدند.سرانجام اولى حكومت را به راهى در آورد، و به دست كسى «عمر» سپرد، كه مجموعه اى از خشونت، سختگيرى، اشتباه و پوزش طلبى بود، زمامدار مانند كسى كه بر شترى سركش سوار است، اگر عنان محكم كشد، پرده هاى بينى حيوان پاره مى شود، و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط مى كندسوگند به خدا مردم در حكومت دومى، در ناراحتى و رنج مهمى گرفتار آمده بودند، و دچار دوروييها و اعتراض ها شدند، و من در اين مدت طولانى محنت زا، و عذاب آور، چاره اى جز شكيبايى نداشتم، تا آن كه روزگار عُمر هم سپرى شد.(26)سپس عمر خلافت را در گروهى قرار داد كه پنداشت من همسنگ آنان مى باشم!!پناه به خدا از اين شورا!