مصرف زكات
(مسأله 2046) انسان مىتواند زكات را در هشت مورد مصرف كند:اوّل: فقير، و آن كسى است كه مخارج سال خود و زن و فرزندانش را ندارد; و كسى كه صنعت، ملك يا سرمايهاى دارد كه مىتواند از منافع سرمايه مخارج سال خود را
بگذراند فقير نيست.
دوم: مسكين، و آن كسى است كه زندگى را سختتر از فقير مىگذراند.
سوم: كسى كه از طرف امام(عليه السلام) يا نايب امام مأمور است كه زكات را جمع آورى و نگهدارى نمايد و به حساب آن رسيدگى كند و آن را به امام(عليه السلام) يا نايب امام يا مصرف فقرا برساند.
چهارم: كافرهايى كه اگر زكات به آنان بدهند به دين اسلام مايل مىشوند، يا در جنگ; به مسلمانان كمك مىكنند.
پنجم: خريدارى بردگان و آزاد كردن آنان.
ششم: بدهكارى كه نمىتواند قرض خود را بدهد; به شرط آن كه قرض مصرف معصيت نشده باشد.
هفتم: سبيل اللّه; يعنى كارى كه مانند ساختن مسجد منفعت عمومى دينى دارد، يا مثل ساختن پل و اصلاح راه كه نفع آن به عموم مسلمانان مىرسد، و آنچه براى اسلام و مسلمين نفع داشته باشد به هر نحو كه باشد.
هشتم: ابن السّبيل، يعنى مسافرى كه در سفر درمانده شده.
احكام اين موارد در مسائل آينده گفته مىشود.
(مسأله 2047) بنابر احتياط واجب، شخص زكات دهنده در تمام موارد نُه گانه زكات، نبايد كمتر از پنج درهم، يعنى دو مثقال و پانزده نخود (در حدود 27/13 گرم) نقره يا قيمت آن به يك فقير بدهد، مگر اين كه مقدار زكاتى كه بر او واجب شده كمتر باشد، مانند اين كه زكات نصاب اوّل را در مثل طلا و نقره داده باشد و فعلاً روى نصاب دوم سال گذشته باشد.
(مسأله 2048) احتياط واجب آن است كه فقير و مسكين بيشتر از مخارج سال خود و زن و فرزندانش را از زكات نگيرد; و اگر مقدارى پول يا جنس دارد، فقط به اندازه كسرى مخارج يك سالش زكات بگيرد.
(مسأله 2049) كسى كه مخارج سالش را داشته اگر مقدارى از آن را مصرف كند و بعد شك كند كه آنچه باقى مانده به اندازه مخارج سال او هست يا نه، نمىتواند زكات بگيرد.
(مسأله 2050) صنعتگر يا مالك يا تاجرى كه درآمد او از مخارج سالش كمتر است، مىتواند براى كسرى مخارجش زكات بگيرد; و لازم نيست ابزار كار يا ملك يا سرمايه
خود را به مصرف مخارج برساند.
(مسأله 2051) فقيرى كه خرج سال خود و زن و فرزندانش را ندارد، اگر خانهاى داشتهباشد كه ملك او بوده و در آن نشسته باشد، يا وسيله سوارى داشته باشد، چنانچه بدون اينها نتواند زندگى كند، اگرچه براى حفظ آبرويش باشد، مىتواند زكات بگيرد; و همچنين است اثاث خانه و ظرف و لباس تابستانى و زمستانى و چيزهايى كه به آنها احتياج دارد. و فقيرى كه اينها را ندارد، اگر به اينها احتياج داشته باشد، مىتواند از زكات خريدارى نمايد.
(مسأله 2052) فقيرى كه ياد گرفتن پيشه يا صنعت براى او مشكل نيست; بنابر اقوى واجب است ياد بگيرد و با گرفتن زكات زندگى نكند; ولى تا وقتى مشغول ياد گرفتن حرفه و صنعت است مىتواند زكات بگيرد.
(مسأله 2053) به كسى كه قبلاً فقير بوده ومىگويد: «فقيرم»، اگرچه انسان از گفته او اطمينان پيدا نكند، مىشود زكات داد.
(مسأله 2054) كسى كه مىگويد: «فقيرم» و قبلاً فقير نبوده، يا معلوم نيست فقير بوده يا نه، اگر از ظاهر حال او گمان پيدا شود كه فقير است، مىشود به او زكات داد.
(مسأله 2055) كسى كه بايد زكات بدهد، اگر از فقيرى طلبكار باشد، مىتواند طلبى را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند.
(مسأله 2056) اگر فقير بدهكار بميرد و اموال كافى براى پرداخت بدهكارى خود نداشته باشد، انسان مىتواند طلبى را كه از او دارد بابت زكات حساب كند.
(مسأله 2057) چيزى را كه انسان بابت زكات به فقير مىدهد لازم نيست به او بگويد كه زكات است، بلكه اگر فقير خجالت بكشد، مستحب است به نحوى كه دروغ نشود به اسم هديه بدهد; ولى بايد قصد زكات نمايد.
(مسأله 2058) اگر به گمان اين كه كسى فقير است به او زكات بدهد و بعد بفهمد فقير نبوده، در صورتى كه به عنوان زكات از مال خود جدا كرده و مسأله را هم مىدانسته ولى در تشخيص اشتباه كرده; لازم نيست دو مرتبه زكات را بپردازد، ولى اگر چيزى كه به او داده باقى باشد مىتواند از او بگيرد و به مستحق بدهد. و اگر از روى ندانستن مسأله به كسى كه مىداند فقير نيست زكات بدهد، چنانچه چيزى را كه به او داده باقى باشد، بايد
از او پس بگيرد وبه مستحق بدهد، و اگر از بين رفته باشد، چنانچه كسى كه آن چيز را گرفته مىدانسته يا احتمال مىداده كه زكات است، انسان بايد عوض آن را از او بگيرد و به مستحق بدهد، ولى اگر به غير عنوان زكات داده نمىتواند چيزى از او بگيرد و بايد از مال خودش زكات را به مستحق بدهد، و در همه صورتها مىتواند از مال خودش زكات را بدهد و از كسى كه مال را گرفته مطالبه نكند.
(مسأله 2059) كسى كه بدهكار است و نمىتواند بدهى خود را بدهد ـ اگرچه مخارج سال خود را داشته باشد ـ مىتواند براى دادن قرض خود زكات بگيرد; ولى بايد مالى را كه قرض كرده در معصيت صرف نكرده باشد اگرچه از آن معصيت توبه كرده باشد.
(مسأله 2060) اگر به كسى كه بدهكار است و نمىتواند بدهى خود را بدهد زكات بدهد و بعد بفهمد او قرض را در معصيت مصرف كرده، چنانچه به عنوان اداى قرض داده باشد جايز نيست به عنوان زكات حساب كند و اگر آن بدهكار فقير باشد و زكات را به عنوان فقير داده باشد، مىتوان به عنوان زكات حساب كرد; ولى اگر چيزى را كه گرفته در شرابخوارى يا به نحو آشكارا در معصيت صرف كرده و از معصيت خود توبه نكردهباشد، بنابر احتياط واجب نبايد چيزى را كه به او داده بابت زكات حساب كند.
(مسأله 2061) اگر كسى كه بدهكار است، نتواند بدهى خود را بدهد، اگرچه فقير نباشد، انسان مىتواند طلبى را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند.
(مسأله 2062) مسافرى كه خرجى او تمام شده، يا وسيله سوارى او از كار افتاده، چنانچه سفر او سفر معصيت نباشد و نتواند با قرض كردن يا فروختن چيزى خود را به مقصد برساند ـ اگرچه در وطن خود فقير نباشد ـ مىتواند زكات بگيرد; ولى اگر بتواند در جاى ديگر با قرض كردن يا فروختن چيزى مخارج سفر خود را فراهم كند، فقط به مقدارى كه به مقصد برسد، مىتواند زكات بگيرد.
(مسأله 2063) مسافرى كه در سفر درمانده شده و زكات گرفته، بعد از آن كه به وطن خود رسيد، اگرچه از زكات چيزى زياد آمده باشد، در صورتى كه بدون مشقّت نتواند زكات زياد آمده را به صاحب مال يا نايب او برساند، بايد آن را به حاكم شرع بدهد و بگويد آن چيز زكات است.