چيزهايى كه تيمّم بر آنها صحيح است
(مسأله 709) تيمّم بر خاك، ريگ، كلوخ، سنگ و گلِ پخته مثل آجر و كوزه، اگر پاك باشند صحيح است.(مسأله 710) تيمّم بر سنگ گچ، سنگ آهك، سنگ مرمر و سياه و ساير اقسام سنگها صحيح است، ولى تيمّم بر جواهر، مثل سنگ عقيق و فيروزه باطل مىباشد; و احتياط واجب آن است كه با بودن خاك يا چيزهاى ديگرى كه تيمّم بر آنها صحيح است، به گچ و آهك پخته نيز تيمّم نكند و اگر دسترسى به خاك و مانند آن نداشته باشد و امر بين گچ يا آهك پخته و بين غبار يا گِل داير باشد، بايد به احتياط واجب بين تيمّم بر هر دو جمع كند.
(مسأله 711) اگر خاك، ريگ، كلوخ و سنگ پيدا نشود، بايد بر گرد و غبارى كه روى فرش و لباس و مانند آنهاست تيمّم نمايد; و اگر غبار در لاى لباس و فرش باشد، تيمّم بر
آن صحيح نيست، مگر آن كه اوّل كارى كند كه غبار به سطح آن بيايد و بعد بر آن تيمّم كند و چنانچه گرد پيدا نشود، بايد بر گِل تيمّم كند و اگر گِل نيز پيدا نشود، احتياط مستحب آن است كه نماز را بدون تيمّم بخواند و بنابر احتياط، بعداً قضاى آن را بجا آورد.
(مسأله 712) اگر بتواند با تكان دادن فرش و مانند آن خاك تهيّه نمايد، تيمّم بر گرد باطل است و اگر بتواند گِل را خشك كند و از آن خاك تهيّه نمايد، تيمّم بر گِل باطل مىباشد.
(مسأله 713) اگر كسى كه آب ندارد برف يا يخ داشته باشد، چنانچه ممكن باشد بايد آن را آب كند و با آن وضو بگيرد يا غسل نمايد; و اگر ممكن نباشد و چيزى هم كه تيمّم بر آن صحيح است نداشته باشد، احتياط مستحب آن است كه نماز را بدون وضو و تيمّم بخواند و بنابر احتياط واجب بعداً قضا كند.
(مسأله 714) اگر چيزى مانند كاه كه تيمّم بر آن باطل است با خاك و ريگ مخلوط شود، نمىتواند بر آن تيمّم كند; ولى اگر آن چيز به قدرى كم باشد كه در خاك يا ريگ از بين رفته حساب شود، تيمّم بر آن خاك و ريگ صحيح است.
(مسأله 715) اگر چيزى نداشته باشد كه بر آن تيمّم كند، چنانچه ممكن باشد بايد آن را با خريدن و مانند آن تهيّه نمايد.
(مسأله 716) تيمّم بر ديوار گِلى صحيح است. و احتياط مستحب آن است كه با بودن زمين يا خاك خشك، بر زمين يا خاك نمناك تيمّم نكند.
(مسأله 717) چيزى كه بر آن تيمّم مىكند بايد پاك باشد و اگر چيز پاكى كه تيمّم بر آن صحيح است نداشته باشد، نماز بر او واجب نيست; ولى بايد قضاى آن را بجا آورد.
(مسأله 718) اگر يقين داشته باشد كه تيمّم بر چيزى صحيح است و بر آن تيمّم نمايد و بعد بفهمد كه تيمّم بر آن باطل بوده، نمازهايى را كه با آن تيمّم خوانده بايد دوباره بخواند.
(مسأله 719) چيزى كه بر آن تيمّم مىكند بايد غصبى نباشد.
(مسأله 720) احتياط آن است كه در فضاى غصبى تيمّم نكند، بنابر اين اگر در ملك خود دستها را به زمين بزند و بدون اجازه داخل ملك ديگرى شود و دستها را به پيشانى بكشد، بنابر احتياط واجب دوباره تيمم كند.
(مسأله 721) اگر نداند محل تيمّم غصبى است و يا فراموش كرده باشد، تيمّم او
صحيح است، اگرچه فراموش كننده، خودش غاصب باشد.
(مسأله 722) كسى كه در جاى غصبى حبس است، اگر آب و خاك آن محل غصبى باشد، بايد با تيمّم نماز بخواند.
(مسأله 723) مستحب است چيزى كه بر آن تيمّم مىكند، گردى داشته باشد كه به دست بماند و بعد از زدن دست بر آن، مستحب است دست را تكان دهد تا گرد آن بريزد.
(مسأله 724) تيمّم بر زمين گود و خاك جاده و زمين شورهزار كه نمك روى آن را نگرفته مكروه است و اگر نمك روى آن را گرفته باشد باطل است.