احكام تيمّم
(مسأله 727) اگر مختصرى از پيشانى و پشت دستها را نيز مسح نكند تيمّم باطل است، چه عمداً مسح نكند و چه مسأله را نداند يا فراموش كرده باشد ولى، دقت زياد نيز لازم نيست و همين قدر كه بگويند تمام پيشانى و پشت دست مسح شده كافى است.(مسأله 728) براى آن كه يقين كند تمام پشت دست را مسح كرده، بايد مقدارى بالاتر از مچ را نيز مسح نمايد، ولى مسح بين انگشتان لازم نيست.
(مسأله 729) پيشانى و پشت دستها را بايد از بالا به پايين مسح نمايد و اعمال آن را بايد پشت سر هم بجا آورد و اگر بين آنها به قدرى فاصله بيندازد كه نگويند تيمّم مىكند، تيمّم او باطل است.
(مسأله 730) در هنگام نيّت بايد معيّن كند كه تيمّم او بدل از غسل است يا بدل از وضو و اگر بدل از غسل باشد بايد آن غسل را معيّن نمايد; و چنانچه اشتباهاً به جاى بدل از وضو، بدل از غسل يا به جاى بدل از غسل، بدل از وضو نيّت كند يا مثلاً در تيمّم بدل از غسل جنابت، نيّت بدل از غسل مسّ ميّت نمايد، تيمّم او باطل است. و اگر بيشتر از يك تيمّم داشته باشد، قصد مافىالذّمه كافى است.
(مسأله 731) در تيمّم بايد پيشانى و كف دستها و پشت دستها پاك باشند، و اگر كف دست نجس باشد و نتواند آن را آب بكشد، احتياط واجب آن است كه دو تيمّم كند، يكى با كف دست و ديگرى با پشت دست.
(مسأله 732) بايد براى تيمّم انگشتر را از دست بيرون آورد و اگر در پيشانى يا پشت دستها يا در كف دستها مانعى باشد، مثلاً چيزى به آنها چسبيده باشد، بايد آن را برطرف كرد.
(مسأله 733) اگر پيشانى يا پشت دستها زخم باشد و پارچه يا چيز ديگرى را بر آن بسته باشد و نتواند آن را باز كند، بايد دست را روى آن بكشد; و نيز اگر كف دست زخم باشد و پارچه يا چيز ديگرى را بر آن بسته باشد و نتواند آن را باز كند، بايد دست را با همان پارچه به چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است بزند و بر پيشانى و پشت دستها بكشد.
(مسأله 734) اگر پيشانى و پشت دستها مو داشته باشد، اشكال ندارد ولى، اگر موى سر روى پيشانى آمده باشد، بايد آن را عقب بزند.
(مسأله 735) اگر احتمال دهد كه در پيشانى و كف دستها يا پشت دستها مانعى وجود داشته باشد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد بايد جستجو نمايد تا يقين يا اطمينان پيدا كند كه مانعى نيست.
(مسأله 736) اگر وظيفه او تيمّم باشد و نتواند تيمّم كند، بايد نائب بگيرد; و كسى كه نائب مىشود، بايد دستهاى آن شخص را به زمين بزند و با آنها او را تيمّم دهد و اگر ممكن نباشد، بايد دست خود را به چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است بزند و بر پيشانى و
پشت دستهاى او بكشد.
(مسأله 737) اگر بعد از آن كه مشغول بخشى از اعمال تيمّم شد، شك كند كه قسمت پيش از آن را فراموش كرده يا نه، اگر احتمال بدهد در حال عمل متوجه بوده نبايد اعتنا كند و تيمّم او صحيح است و نيز اگر بعد از بجا آوردن هر جزء شك كند كه آن را درست بجا آورده يا نه، نبايد اعتنا كند و تيمّم او صحيح است.
(مسأله 738) اگر بعد از مسح دست چپ شك كند كه درست تيمّم كرده يا نه، اگر احتمال بدهد كه در حال عمل، متوجه بوده تيمّم او صحيح است.
(مسأله 739) كسى كه وظيفه او تيمّم است، بنابر احتياط واجب نبايد پيش از وقت نماز براى نماز تيمّم كند، ولى اگر براى كار واجب ديگرى يا عمل مستحبّى تيمّم كند و تا وقت نماز عذر او باقى باشد، به شرط آن كه از انجام وضو يا غسل تا آخر وقت مأيوس باشد مىتواند با همان تيمّم نماز بخواند.
(مسأله 740) اگر كسى كه وظيفه او تيمّم است بداند تا آخر وقت عذر او باقى مىماند، در وسعت وقت مىتواند با تيمّم نماز بخواند ولى، اگر بداند كه تا آخر وقت عذر او برطرف مىشود، بايد صبر كند و با وضو يا غسل نماز بخواند يا در تنگى وقت با تيمّم نماز را بجا آورد.
(مسأله 741) كسى كه نمىتواند وضو بگيرد يا غسل كند، مىتواند نمازهاى قضاى خود را با تيمّم بخواند، هر چند احتمال بدهد كه بزودى عذر او برطرف مىشود، ولى در صورت علم به زوال عذر تا پيش از تنگ شدن وقت، بايد منتظر بماند.
(مسأله 742) كسى كه نمىتواند وضو بگيرد يا غسل كند، جايز است نمازهاى مستحبّى مثل نافلههاى شبانهروزى را كه وقت معيّنى دارند، حتى در اوّل وقت ـ به شرط آن كه علم به زوال عذر تا آخر وقت نداشته باشد ـ با تيمّم بخواند.
(مسأله 743) كسى كه احتياطاً بايد بين غسل جبيرهاى و تيمّم جمع نمايد ـ مثل اين كه جراحتى در پشت او باشد ـ اگر بعد از غسل و تيمّم نماز بخواند و بعد از نماز حَدَث اصغرى از او سر زند ـ مثلاً ادرار كند ـ بايد براى نمازهاى بعد وضو بگيرد و احتياطاً تيمّم بدل از غسل نيز بكند.
(مسأله 744) اگر به واسطه نداشتن آب يا عذر ديگرى تيمّم كند، بعد از برطرف
شدن عذر، تيمّم او باطل مىشود.
(مسأله 745) چيزهايى كه وضو را باطل مىكنند، تيمّم بدل از وضو را نيز باطل مىكنند، و چيزهايى كه غسل را باطل مىنمايند، تيمّم بدل از غسل را نيز باطل مىنمايند.
(مسأله 746) اگر بر كسى كه نمىتواند غسل كند چند غسل واجب باشد، احتياط واجب آن است كه بدل هر يك از آنها يك تيمّم نمايد.
(مسأله 747) كسى كه نمىتواند غسل كند، اگر بخواهد عملى را كه براى آن غسل واجب است انجام دهد، بايد بدل از غسل تيمّم نمايد و اگر نتواند وضو بگيرد و بخواهد عملى را كه براى آن وضو واجب است انجام دهد، بايد بدل از وضو تيمّم نمايد.
(مسأله 748) اگر بدل از غسل جنابت و يا بدل از چند غسل كه يكى از آنها جنابت است تيمّم كند، لازم نيست براى نماز وضو بگيرد، ولى اگر بدل از غسلهاى ديگر تيمّم كند، بايد وضو بگيرد و اگر نتواند وضو بگيرد، بايد تيمّم ديگرى نيز بدل از وضو بنمايد.
(مسأله 749) اگر بدل از غسل جنابت تيمّم كند و بعد كارى كه وضو را باطل مىكند براى او پيش آيد، چنانچه براى نمازهاى بعد نتواند غسل كند، بايد وضو بگيرد و بنابر احتياط واجب، تيمّم بدل از غسل نيز بكند; و همچنين اگر نتواند وضو بگيرد، بايد بدل از وضو نيز تيمّم نمايد.
(مسأله 750) كسى كه وظيفه او آن است كه بدل از وضو و بدل از غسل تيمّم كند، همين دو تيمّم كفايت مىكند و تيمّم ديگرى لازم نيست.
(مسأله 751) اگر كسى كه وظيفه او تيمّم است براى كارى تيمّم كند، تا تيمّم و عذر او باقى است، مىتواند اعمالى را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد بجا آورد ولى، اگر با داشتن آب براى نماز ميّت يا خوابيدن تيمّم كرده باشد، فقط كارى را كه براى آن تيمّم نموده مىتواند انجام دهد; و در مورد تيمّم به خاطر تنگى وقت به احتياط واجب ساير اعمالى را كه احتياج به وضو يا غسل دارند انجام ندهد.
(مسأله 752) در چند مورد مستحب است نمازهايى را كه انسان با تيمّم خوانده دوباره بخواند:
اوّل: آن كه از استعمال آب ترس داشته و عمداً خود را جنب كرده و با تيمّم نماز خوانده باشد. دوم: آن كه مىدانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمىكند و عمداً خود را
جنب كرده و با تيمّم نماز خوانده باشد. سوم: آن كه تا آخر وقت عمداً در جستجوى آب نرود و با تيمّم نماز بخواند و بعد بفهمد كه اگر جستجو مىكرد، آب پيدا مىشد. چهارم:آن كه عمداً نماز را تأخير انداخته و در آخر وقت با تيمّم نماز خوانده باشد. پنجم: آن كه مىدانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمىشود و آبى را كه داشته ريخته است.