در آمدی بر کلام جدید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در آمدی بر کلام جدید - نسخه متنی

علی ربانی گلپایگانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

کردند، بلکه علم کلام را نيز تحريم نمودند. به گفته غزالي، فقيهان و محدثاني چون شافعي، مالک ، احمد
بن حنبل و سفيان ثوري قائل به حرمت علم کلام بودند و در اين خصوص با معتزله مخالفت بيشتري داشتند، و
آنان را به کفر و زندقه متهم کردند.
اگر چنين تفکري در جهان اهل سنت پديد آمد، چندان جاي شگفتي نيست. شگفت‌آور اين که در جهان شيعه نيز
گروهي پيدا شدند که روش اهل حديث و حنابله را برگزيدند و با تفکر عقلي مخالفت نمودند. شگفت‌آور بودن
اين پديده در جهان شيعه به اين دليل است که عقل و تفکر عقلي در احاديث اهل بيت (ع) مورد تشويق و تاييد
قرار گرفته است، چنان که در درس‌هاي قبل نمونه‌هايي را يادآور شديم. صدر المتالهين از طرفداران
چنين طرز تفکري سختي‌هاي

بسياري را تحمل کرد. ايشان درباره آنان گفته است: «گرفتار گروهي شده‌ايم که چشمانشان از ديدن انوار
و اسرار حکمت ناتوان است. آنان تعمق در معارف الهي و تدبر در آيات سبحاني را بدعت و هر گونه مخالفت با
عقايد عاميانه را ضلالت مي‌شمارند، گويي اينان حنابله از اهل حديث‌اند که مسئله واجب و ممکن و قديم
و حادث براي آنها از متشابهات است و تفکرشان از حدود اجسام و ماديات بالاتر نمي‌رود.»
استاد مطهري، پس از نقل مطالب ياد شده گفته است: «آري، نظريه حنابله و اهل حديث هنوز هم طرفداراني
دارد و برخي از اعاظم محدثان شيعه در عصرهاي اخير صريحا اظهار مي‌‌دارند که حتي مسئله يگانگي خدا
صد در صد، يک مسئله آسماني است و از نظر عقل بشر دليل کافي ندارد و فقط بايد از راه تعبد به گفته شارع
ملتزم شويم که خدا يکي است.»
در جهان مسيحيت نيز، هم در گذشته و هم در عصر جديد اين ديدگاه طرفداراني داشته است. به گفته ژيلسون
در دوران قديم گروهي از متکلمان مسيحي بر اين عقيده بودند که ايمان ديني با تفکر عقلي سازگاري ندارد.

وي از ترتوليان323 (150- 230 ميلادي) متکلم مسيحي رومي به عنوان نماينده شاخص اين طرز تفکر ياد کرده است.
مخالفت با عقل گرايي و تاکيد بر ايمان گرايي در عصر جديد نيز طرفداراني داشته است که پاسکال325 (1623- 1662)
از آن جمله است. به اعتقاد او خدا به وسيله عقل شناخته نمي‌شود. اين قلب است که به خدا آگاهي دارد و
ايمان يعني اين که خدا را مي‌توان از طريق شهود قلبي شناخت نه از طريق عقل. دلايل عقلي اثبات وجود
خدا براي عموم مردم قابل فهم نيستند و تاثير چنداني ندارند.

از سخنان پاسکال ناسازگاري عقل با ايمان استفاده نمي‌شود، بلکه مفاد آنها ناکارآمدي عقل در
خداشناسي و ايمان است نه ناسازگاري. در حقيقت ديدگاه او در اين باره با عارفان هماهنگ است که پاي
استدلاليان را چوبين و بي‌تمکين مي‌دانستند. روش پاسکال بيش از آن که ايمان گرايي (تعبد در باب
ايمان) باشد نوعي شهود گرايي (معرفت شهودي) است. او در باب ايمان به تعبد صرف بسنده نمي‌کند، بلکه به
جاي معرفت عقلي از معرفت شهودي قلبي سخن مي‌گويد.

يکي ديگر از طرفداران ناسازگاري عقل و ايمان در عصر جديد کي‌يرکگارد327 (1813- 1855) فيلسوف دانمارکي است.

وي گفته است: «ايمان با استدلال نسبت معکوس دارد، هر چه دلايل کمتر باشد بهتر است. ايمان و استدلال ضد
يا نقيض يکديگرند. در مورد شناخت خدا، موضوع اصلي انتخاب است و اين انتخاب با ترس و لرز انجام
مي‌شود»
به بيان کي‌يرکگارد بدون خطر کردن، ايماني در کار نيست. ايمان دقيقا تناقض ميان شور بيکران روح فرد
و عدم يقين عيني است. اگر من قادر باشم خداوند را به نحو عيني دريابم، ديگر ايمان ندارم، اما دقيقاً
از آن رو که بدين کار قادر نيستم، بايد ايمان آورم.
نظريه کگارد در نفي يقين معرفتي درباره ايمان و متعارض دانستن ايمان با استدلال عقلي نادرست است؛
زيرا ايمان به چيزي که حقانيت آن معلوم نيست، مبنايي جز تخيل و توهم نخواهد داشت. به ويژه آن که در
مسائل ايماني ديدگاه‌هاي متفاوت و متعارضي وجود دارد، به گونه‌اي که ايمان آوردن به همه آنها

/ 113