در آمدی بر کلام جدید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در آمدی بر کلام جدید - نسخه متنی

علی ربانی گلپایگانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

که خداوند مي‌فرمايد: «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبين لهم»446 بر اين اساس قرآن کريم نيز
به زبان عربي آشکار نازل گرديده است تا براي مردم جزيره العرب که پيامبر در ميان آنان به نبوت مبعوث
گرديد، قابل فهم باشد.

در اين باره بايد اين نکته را نيز مورد توجه قرار داد که قواعد ادبي‌اي که در قرآن به کار گرفته شده
است، مطابق با قواعد ادبي عصر رسالت است که زبان عربي اصالت خود را از دست نداده بود، اما پس از آميزش
قوم عرب با اقوام ديگر، زبان عربي اصالت خود را از دست داده است، و چه بسا قواعدي که بعدها پديد آمده
است با قواعد ادبي عصر رسالت هماهنگ نباشد.

3 . اصول لفظي:

گفتمان ديني با قواعد عقلايي حاکم بر محاوره‌هاي عقلايي در بشر هماهنگ است. اين مطلب از هماهنگي
گفتمان پيامبران با زبان اقوامشان به دست مي‌آيد. زبان قوم مفهومي گسترده‌تر از قواعد ادبي دارد و
شامل روش‌هاي عقلايي در محاوره نيز مي‌شود. اين قواعد عقلايي همان اصول و قواعدي است که در علم اصول
فقه تبيين شده است و از آنها به عنوان «اصول لفظي» ياد مي‌شود. اصالت حقيقت، اصالت عموم، اصالت
اطلاق، اصالت عدم تقدير، اصالت عدم نقل، اصالت عدم اشتراک و اصالت ظهور مهم‌ترين مصاديق اين اصول
مي‌باشند. با تامل روشن مي‌شود که بازگشت اصول ياد شده به آخرين اصل، يعني اصالت ظهور است.

4 . قواعد هرمنوتيکي

هرمنوتيک،449 نام دانش يا فني است که قواعد مربوط به فهم و تفسير متون را بيان مي‌کند. اگر چه نام اين
دانش جديد است ولي واقعيت آن

سابقه‌اي ديرينه دارد. اين دانش به فهم متون ديني اختصاص ندارد، اما فهم متون ديني در دانش هرمنوتيک
جايگاه و اهميت ويژه‌اي دارند. در اين دانش تحولاتي رخ داده و ديدگاه‌هاي متفاوت و بعضاً متعارضي
در پاره‌اي از مسائل آن مطرح شده است. بدين جهت از دو گونه هرمنوتيک کلاسيک و جديد ياد مي‌شود. قواعد
هرمنوتيک کلاسيک در ميان متفکران غربي عموماً با قواعد هرمنوتيکي متفکران اسلامي هماهنگ است. در
اين جا برخي از اين قواعد را بازگو مي‌کنيم:
الف) هر متني- و از جمله متن هاي وحياني- در بردارنده معنايي است که پديدآورنده آن در نظر داشته است.

بنابراين، متن داراي معناي مرکزي و محوري است و رسالت مفسر آن است که آن معنا را بشناسد. اين قاعده بر
اين اصل عقلايي استوار است که هر گوينده يا نويسنده‌اي مقصود و مراد ويژه‌اي دارد و الفاظ را در
خدمت بيان آن مقصود به کار مي‌بندد. مقصود از اين که گفته مي‌شود متن دربردارنده معناي ويژه‌اي
است، اين مطلب نيست که نسبت معنا و متن، نسبت ظرف و مظروف يا حالّ و محلّ است، بلکه مقصود اين است که
نسبت ميان آن دو، نسبت دالّ و مدلول، يا حاکي و محکي است. متن، دلالت‌گر معنايي است که مولف متن در
نظر داشته است.

ب) با توجه به اصل پيشين، رسالت تفسير و مفسر متن آن است که معنايي را که مولف قصد کرده است با در نظر
گرفتن قواعد فهم بازشناسد. تفاوت اين قاعده با قاعده پيشين اين است که قاعده پيشين مربوط به مقام
ثبوت و نفس الامر بود و اين قاعده مربوط به مقام اثبات و کشف معناي متن است. بر اين اساس در تفسير قرآن
کريم بايد به دنبال مراد خداوند بود و در فهم احاديث بايد به دنبال مراد پيامبر (ص) يا امامان معصوم
(ع) بود که در نهايت به مراد و مقصود الهي باز مي‌گردد.

ج) از آنجا که هر سخني که از گوينده يا نويسنده‌اي دانا و حکيم صادر مي‌شود تجلي شخصيت و ويژگي‌هاي
وجودي اوست، و رابطه کلام با متکلم رابطه فعل و

فاعل و معلول و علت است، شناخت شخصيت و ويژگي‌هاي متکلم در فهم معناي کلام او نقش تعيين کننده‌اي
دارد، آيه «قل کل يعمل علي شاکلته»450 ناظر به اين قاعده است. چنان که امير المومنين (ع) درباره قرآن

/ 113