2 ـ 4 ـ تقسيم به اعتبار محمول
قضيّه حمليّه موجبه به اعتبار كيّفيّت محمول بر دو قسم است : يكى محصّله و ديگر، معدوله .(1) ـ مـحصّله
قضيّه اى است كه ادات سلب و نفى بر محمولش درنيامده است ؛ مانند (هر انسانى ضاحك است .)(2) مـعـدوله
قـضـيـّه اى اسـت كـه ادات سـلب بـر مـحـمـولش درآمـده اسـت ؛ مـانـنـد: فـرد عجول ،نادان است .)
در قـضـيـّه مـعـدوله ، حـرف سـلب از مـعـنـاى اصـلى خـود عـدول كـرده اسـت . سـلب در بـرابـر
ايـجـاب اسـت و قـضـيـه را بـه اعـتـبـار عـدول جـزئى از آن يـعـنـى مـحـمول معدوله ناميده اند. پس
قضيّه معدوله در واقع ، موجبه است نه سـالبـه ولى اگـر قـضـيـّه مـعـدوله از جـهـت رابـطـه
سـالبـه بـاشـد، آن را (قـضـيـّه سـالبة المحمول ) مى گويند؛ مانند (على ، نادان نيست .)
مـنـطـقـيـان در تـعـريـف قـضيّه معدوله ، نخست برآنند كه هرگاه در قضيّه اى حرف سلب بر سر مـوضـوع
يـا مـحـمـول يا هر دو درآيد، آن را معدوله مى گويند و سپس توضيح مى دهند كه آنچه داراى اعـتـبـار
مـنـطـقـى اسـت ، عـدول و تـحـصـيـل از نـاحـيـه محمول است و قضيّه به اعتبار عدول يا تحصيل محمول ،
به معدوله و محصّله تقسيم مى شود:آنـچـه در نـزد مـنـطـقـيـان مـورد اعـتـبـار اسـت ، عـدول و تـحـصـيـل از طـرف مـحـمـول اسـت .سـبب اين امر آن است كه هميشه از موضوع ، ذات مقصود است . بنابراين ، ذات بر اثـر عـدول و تـحـصـيـل
تـفـاوت نـمى كند، ولى در محمول هميشه عنوان و مفهوم مورد توجه است . بـديـهى است كه عدول و تحصيل در
مفهوم تاءثير دارد. به همين جهت ، تقسيم قضيّه به معدوله و محصله را تقسيم به اعتبار محمول قرار داده
اند.(36)
3 ـ 4 ـ تقسيم به اعتبار كيّفيّت
پـيش از اين گذشت كه قضيّه به اعتبار (رابطه )، نخست به حملى و شرطى تقسيم مى شود. در مطلق قضيّه ـ اعماز حملى و شرطى ـ رابطه ميان دو طرف آن يا ثابت مى شود و يا سلب . اگر ثـابـت شـود، آن را (قضيّه موجبه )
و اگر سلب گردد، آن را (قضيّه سالبه ) مى گويند؛ مانند مثال هاى زير:زيد ايستاده است .( موجبه حمليّه )هر گردى گردو نيست .( سالبه حمليّه )اگر روز است ، هوا روشن است .( شرطيّه متّصله موجبه )چنين نيست كه اگر رنگ سفيد نباشد، پس سياه است .( شرطيّه متّصله سالبه )عدد يا زوج است و يا فرد.( شرطيه منفصله موجبه )چنين نيست كه اين رنگ يا سفيد است يا سياه .( شرطيّه منفصله سالبه )