درس اول
كلّيات
پيدايش علم منطق
در مـنـابـع تـاريـخ فلسفه آمده است كه در قرن پنجم پيش از ميلاد، گروهى در يونان باستان اهـل سـخـنو بـيـان بـودنـد و از بـيـشـتـر عـلوم زمان خود، آگاه . اينان خود را (سوفيست )، يعنى دانـشـمـنـد،
مـى نـامـيـدنـد. در آن زمـان از سويى مكاتب فلسفى گوناگونى پديد آمده بود و از سويى ديگر نزاع هاى
مالىِ بسيارى ميان مردم روى مى داد و كار به دادگاه مى كشيد. سوفيست هـا بـه عـنـوان وكـيـل در محاكم
عمومى حاضر مى شدند و به دفاع از موكّلان خود مى پرداختند و غالباً با ايراد خطبه هاى آتشين ، دعاوى
را به سود موكّلان خويش پايان مى دادند.آنـان جـلسـه هـاى درس خـطـابـه بـر پـا مـى كـردند و مى كوشيدند براى هر مدّعايى ، از حق و بـاطـل ،
دليـل اقـامـه كـنـنـد. گـاهـى بـراى هـر دو طـرف دعـوا دليـل مـى آوردنـد و هـر بار يك طرف را حق
نشان مى دادند. به تدريج كار به جايى رسيد كه مـعـتـقـد شـدنـد، حـق و باطل و راست و دروغى در كار
نيست . اينان اذهان عموم را نيز نسبت به حقّ و عـدالت گـمـراه سـاخـتـنـد. از پـروتـاگـوراس ، يـكـى
از سـوفـيـسـت هـاى مـشـهـور آن زمـان نقل است :مقياس همه چيز انسان است . هر كس هر حكمى مى كند، مطابق آن چيزى است كه فهميده ، پس حقّ است ؛ زيـرا
حـقيقت غير از آنچه انسان مى فهمد چيزى نيست . و چون اشخاص به طور مختلف ادراك مى كـنـنـد، چـيـزى را
كـه يـك نـفـر راست مى پندارد، ديگرى دروغ مى داند و سومى در راست و دروغ بودنش شك مى كند. پس ، يك چيز
هم راست است و هم دروغ ....(1)اهـل تـحقيق پديد آمدن سوفيسم را معلول دو چيز مى دانند (2): يكى رواج بيش از حدّ فن خـطابه ، به خصوص
خطابه قضايى ، و ديگر ظهور آرا و عقايد فلسفى گوناگون و ضد و نقيض و حيرت آور.در بـرابـر ايـن بـحـران فـكـرى و اجـتماعى ، حكمايى چون سقراط، افلاطون و ارسطو، به پا خـاسـتـند و
به شدت با سوفسطاييان به مبارزه پرداختند و با نوشتن رساله ها و كتاب هايى در ايـن بـاره مـغـلطـه
هـاى آنـان را بـرملا كردند. از آن ميان ، ارسطو براى اين كه براى هميشه جـامـعـه را از ايـن پـديـده
در امـان دارد و مـيـزانـى بـراى سـنـجـش حـق و باطل به دست دهد، به تنظيم اصول و قواعد منطقى همت
گماشت و علم (منطق ) را مدون نمود.در قـرن دوم هـجـرى ، عـصر ترجمه ، بيشتر آثار فلاسفه يونان ، به ويژه منطق ارسطويى ، بـه زبـان
عـربـى تـرجـمه شد و مورد توجه متفكّران مسلمان قرار گرفت و ميان مسلمانان رواج يـافـت .مـنـطـقـيـان و حـكـيمان مسلمان به شرح و تفصيل آن پرداخته ، در بسط و تكميلش بسى كوشيدند و (منطق
الشفا)ى بوعلى ، كه ميان مسلمانان بزرگترين كتاب منطق ارسطويى و چندين برابر آن است ، نوشته شد.