سلب و ايجاب در قضاياى شرطيه - آشنایی با منطق و فلسفه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با منطق و فلسفه - نسخه متنی

حسین متفکر؛ مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سلب و ايجاب در قضاياى شرطيه

ايجاب و سلب را (كيف قضيّه ) گويند و هيچ قضيّه اى خالى از آن ها نيست . در قضيّه شرطيّه نسبت و رابطه يا
اثبات مى شود و يا نفى . بايد توجه داشت كه سلب و ايجاب مربوط به شرط و تـعـليـق اسـت نـه اجـزاء و
طـرف هـاى قـضـيّه شرطيّه . گاه مقدّم و تالى موجبه اند، ولى قضيّه ، شـرطـيّه سالبه است . و به عكس ،
گاه مقدّم يا تالى سالبه اند و يا حتّى هر دو سالبه اند، ولى قـضـيـّه ، مـوجبه است . در مثال (اگر
باران نبارد، خشكسالى پديد مى آيد.) قضيّه ، شرطيّه مـتـّصـله مـوجـبـه اسـت . هـر چـنـد مـقـدّم
سـالبـه اسـت . و در مـثـال (چـنـين نيست كه هر كس عالم است ، عامل نيز هست .) قضيّه ، شرطيّه سالبه است
، ولى مقدّم و تالى موجبه اند.

همچنين در مثال (چنين نيست كه اين رنگ يا سفيد است و يا سياه .) قضيّه ، منفصله سالبه است ، ولى مقدّم و
تالى موجبه اند. و سرانجام در مثال (هر گاه ضلع هاى مثلثى برابر نيستند، زاويه هايش نيز برابر نيستند
هر چند مقدّم و تالى سالبه اند، قضيّه ، موجبه است .

صدق و كذب در قضاياى شرطيه

صـدق و كـذب در قـضاياى شرطيّه ، ريشه در مطابقت يا مطابقت نكردن شرط تعليقى با واقع دارد نه صدق و
كذب مقدّم و تالى . اگر در اين قضايا، ادات شرطيه را بردارند، ممكن است مقدّم و تـالى هـر دو كـاذب
بـاشند، ولى قضيّه شرطيه صادق است ؛ مانند آيه مباركه (لَوْ كانَ فيهِما آلِهـَةٌ اِلاّ اللّهُ
لَفـَسـَدَتا (40) )
در اين قضيّه ، مقدّم و تالى كاذبند؛ ولى قضيّه صادق است . نيز مانند بيت زير:




  • گر به صورت آدمى انسان بدى
    احمد و بوجهل هم يكسان بدى



  • احمد و بوجهل هم يكسان بدى
    احمد و بوجهل هم يكسان بدى



هـمـچـنـيـن مانند: (هرگاه انسان اسب باشد، شاهق است .) در اين قضيّه ، مقدم و تالى كاذبند، ولى قضيّه
شرطيّه ، صادق است .

صدق و كذب در قضيّه شرطيّه متّصله

(1) ـ قـضيّه شرطيّه متّصله لزوميّه

گاهى در قضيّه لزوميّه ، لازم اعم از ملزوم است . ازاين رو، هر
گاه ملزوم صادق باشد، لازم نيز صادق است . صدق اخص ، مستلزم صدق اعم است ، ولى عكس آن صادق نيست . (صدق
اعم ، مستلزم صدق اخص نيست .) مانند (هرگاه انسان حيوان باشد، جوهر نيز هست .) در اين قضيّه ، (حيوانيّت
) ملزوم و (جوهريّت ) لازم است . حيوانيّت مستلزم جوهريّت نيز هست ، ولى لازم نيست هر جوهرى حيوان باشد.

هر گاه در قضيّه شرطيّه متّصله لزوميّه ، لازم كاذب باشد، ملزوم نيز كاذب است . از اين رو متّصله
لزومـيّه نمى تواند از مقدّم صادق و تالى كاذب پديد آيد؛ مانند (اگر جسم ، جوهر مادّى باشد، داراى
ابعاد نخواهد بود.)

(2) ـ قضيّه شرطيّه متّصله اتفاقيّه

قضيّه اتّفاقيّه را دو نوع تعريف كرده اند:

اوّل

اتّفاقيّه متّصله ، قضيّه اى شرطيّه است كه در آن ، ميان مقدم و تالى ملازمه اى نيست . بدين
سـان ، بـراى صـدق آن لازم اسـت مـقـدّم و تـالى هر دو صادق باشند؛ مانند (هر گاه انسان ناطق بـاشـد،
اسـب ساهق است .) و نيز براى كذب آن لازم است هر دو مقدّمه كاذب باشند؛ مانند (هر گاه انسان سنگ باشد،
حيوان نيز سنگ است .)

دوم

قـضـيـّه اى اسـت كه در آن ، ميان مقدّم و تالى ملازمه اى نيست و تنها تالى اش صادق است ؛ مانند
(هر گاه خلا موجود باشد، انسان ناطق است .)

/ 111